ژئوپلیتیک شیعه، واقعیت و آینده

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1309

د.محمد السلمى
د.عبد الرؤوف الغنيمى

با تامل در واقعیت ها و کنکاش تاریخی می توان پی برد آن دسته از واحدهای نظام بین الملل با گرایش های توسعه طلبانه، معمولا، برای اجرای سیاست های راهبردی خود از یک سری سازوکارهای مرحله ای بهره می گیرند. این سیاست های راهبردی توسط مراکز تصمیم ساز کشورها با توجه به فضای حیاتی آنها در هر دو سطح منطقه ای و بین المللی به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر تنظیم می شوند. حال اینکه، مراکز تصمیم ساز در جمهوری ایران به عنوان واحدی در نظام بین الملل بعد از انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی] به احیای آنچه پیشگامان علوم سیاسی و ژئوپلیتیک از آن به عنوان “ژئوپلیتیک شیعه” یاد می کنند پرداختند. ژئوپلیتیک شیعه در واقع، یک ابزار یا دیدگاه ژئوپلیتیکی برای اجرای استراتژی کلان رژیم حاکم بر ایران است؛ هدف این استراتژی ایجاد امپراتوری مورد ادعای ایران می باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، این پژوهش به بررسی و تحلیل حال و آینده “ژئوپلیتیک شیعه” به عنوان سازوکار اجرای سیاست راهبردی و کلان نظام حاکم در ایران از سال 1979 میلادی [1357 شمسی] تا کنون و به طور خاص، بعد از سقوط عراق در سال 2003 میلادی [اسفند 1381 شمسی] می پردازد. سقوط عراق با صعود “ژئوپلیتیک شیعه” همراه بود. در این پژوهش، فضای حیاتی و اهداف سیاسی ژئوپلیتیک شیعه در خارج از محدوده کشور ایران در دو سطح منطقه و جهان مورد بحث قرار می گیرد. بدین وسیله، می توان تحلیل علمی و روشمند در خصوص برنامه ها و آزمندی های ایران و سازوکار این کشور برای هدف گرفتن منطقه عربی و مناطق دیگری که در اولویت استراتژی ایران هستند ارائه داد. در بخش بعدی این پژوهش، این مساله مورد تحلیل قرار می گیرد که اصلا سران رژیم ایران با چه انگیزه ای رویکرد خود را تغییر دادند؟ چه شد آنها بعد از تلاش های شبانه روزی برای صدور انقلاب و نظریه ام القری، حالا یک دیدگاه ژئوپلیتیک برای عملی کردن استراتژی ایران در نظر گرفته اند؟ و اینکه سران این کشور از چه سازوکارهایی برای به ثمر رساندن پروژه شیعی و تسلط بر کشورهای واقع در مناطق حیاتی و در درجه اول اهمیت برای ایران استفاده می کنند؟
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که دورنما و انتهای ژئوپلیتیک شیعه با توجه به تحولات خطرناک و بحران های کشدار و ائتلاف های تازه کنونی در منطقه به کجا ختم می شود؟ آیا در صورت تداوم ژئوپلیتیک شیعه در منطقه، شاهد شکل گرفتن نظریه های متضاد و یا ایجاد ژئوپلیتیکی متضاد با ژئوپلیتیک شیعه خواهیم بود؟ به ویژه، اگر این نکته را در نظر بگیریم که حاکمیت های عرب سنی مذهب پیرامون این دولت فارسی و ایرانی را احاطه کرده اند. با این اوصاف، آیا ایران به دنبال برداشتن مرزها بین کشورهای هم مرز دارای اقلیت شیعه است؟ آیا ایران از توانمندی و ابزارهای کافی برای پیاده کردن طرح ژئوپلیتیک شیعه در این منطقه ناامن و چندپاره به لحاظ سیاسی برخوردار است؟ کشورهای مورد هدف ایران به علت دیدگاه ژئوپلیتیکی این رژیم به چه حال و روزی افتاده اند؟ چنانچه ائتلافات منطقه ای و بین المللی دچار تغییر شوند آیا تهران از طرح های توسعه طلبانه خود در این اقلیم و در جهان دست برمی دارد یا اینکه ایران، کشوری از جنس قدرت های “فوق العاده” است و همچنان در مسیر تکمیل طرح های توسعه طلبانه و گسترش هرج و مرج و ایجاد بی ثباتی سیاسی در کشورهای مورد هدف گام برمی دارد؟
روش به کار رفته در این پژوهش “مطالعه موردی” است که به مطالعه عمیق یک مورد، یک موضوع خاص و یا یک پدیده خاص می پردازد. موضوع خاص مورد مطالعه در مطالعه موردی از طریق فلسفه شناختی و بنیادها و ویژگی ها و ابزارها و قابلیت اجرایی آن موضوع در عمل مورد تحلیل قرار می گیرد. هدف از این مطالعه شناخت واقعیت موضوع مورد بحث و ارائه دور نمایی از آن است. این شیوه برای انجام مطالعه موضوع خاص –سیاسی یا ژئوسیاسی یا غیره- توصیه می شود. این مطالعه، عناصر و متغیرهای مرتبط فراوانی را در برمی گیرد. چنانچه این عناصر و متغیرها فارغ از پیچیده بودن پدیده های عینی، مشهود باشند شیوه مطالعه کاربردی برای تحلیل آن موضوع توصیه می شود. این امر در مورد پژوهش حاضر صدق می کند. در این پژوهش، “ژئوپلیتیک شیعه” از منظر ابزاری یا یک پدیده مورد بررسی قرار می گیرد. لذا، به ناگزیر، باید ویژگی ها و بنیان ها و فضای حیاتی و انگیزه ها و سازوکارهای اجرایی “ژئوپلیتیک شیعه” مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد تا بتوان به ارزیابی و تحلیل علمی و منطقی و درست آن پرداخت و با استناد به این روش تحقیقی، به بیان نقاط قوت و دورنمای آن پرداخت.
با توجه به روش تحقیق حاضر، این پژوهش در شش بخش دسته بندی می شود: بخش [نخست]، تعریف تئوریکی از ژئوپلیتیک به شکل عام ارائه می کند. همچنین، در این بخش، به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک یک مفهوم واحدی هستند یا با یکدیگر تفاوت دارند. نیز، در بخش نخست به مفاهیم دیگری در این ارتباط همچون مفهوم مرزهای کم رنگ و فضای حیاتی و “سپرهای جغرافیایی” اشاره می شود. معنا و بنیان های ژئوپلیتیک شیعه در بخش دوم مورد تحلیل قرار می گیرد. فضای حیاتی ژئوپلیتیک شیعه در بخش سوم مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش چهارم به انگیزه های چرخش استراتژی ایران به سوی ژئوپلیتیک شیعه بعد از ناکامی در صدور انقلاب و تطبیق نظریه ام القری اشاره می شود. در بخش پنجم، ابزارها و سازوکارهای چرخش استراتژی ایران به سوی ژئوپلیتیک شیعه همچون قدرت نرم تشیع و سیاسی کردن تشیع و نظامی شدن تشیع و سپس، ادغام گروه های شبه نظامی شیعه در ساختار حاکمیت در کشورهای مورد هدف مورد تحلیل قرار می گیرد. بخش ششم و پایانی این پژوهش به ارزیابی واقع گرایانه ژئوپلیتیک شیعه می پردازد.

نخست: مفهوم تئوریک ژئوپلیتیک Geopolitics:
در ابتدا باید گفت علم “ژئوپلیتیک Geopolitics” به این مساله می پردازد که چگونه رفتار سیاسی مراکز تصمیم ساز در یک واحد نظام بین الملل منجر به اخلال و تغییر مرزهای جغرافیایی [مرزهای مکانی] واحدهای دیگر نظام بین الملل می شود. این رفتارها تا جایی پیش می رود که منافع آن کشور ایجاب می کند. کشور مورد نظر در این شرایط، به دنبال تامین مستلزمات حاکمیت در جهت گسترش نفوذ و توسعه گرایی فرامرزی است. به عبارتی دیگر، ژئوپلیتیک به بررسی رویکردهای “قلمروخواهی” و گسترش نفوذ یک کشور در هر جایی که توانایی رسیدن به آنجا را داشته باشد می پردازد. دیدگاه ژئوپلیتیک کشورها در سطح منطقه ای یا بین المللی بر مبنای تمایل آنها به نقش آفرینی مؤثر و مهم در گسترده ترین محدوده مکانی ممکن در چارچوب اهداف مورد نظر و جاه طلبی هایشان تنظیم می شود [1].
برخی صاحبنظران و متخصصان مرز خاصی برای “ژئوپلیتیک” و “جغرافیای سیاسی” قائل نشده و از این مبحث به عنوان یک مفهوم واحد یاد می کنند که بیانگر کنش و واکنش میان جغرافیا و سیاست به شکل عام است. عده ای دیگر اما، این دو مبحث ” Political geography” و “Geopolitics” را به عنوان دو مفهوم کاملا متناقض مطرح می کنند. آنها اینگونه استدلال می کنند که جغرافیای سیاسی به بررسی تاثیر “عوامل جغرافیایی” –مساحت و منابع طبیعی همچون نفت و گاز و اورانیوم و رودخانه ها و گذرگاه ها و تنگه ها- در یک کشور بر رویکرد سیاست خارجه آن می پردازد. به عبارت دیگر، جغرافیای سیاسی نحوه تاثیر عوامل جغرافیایی بر وزن و موقعیت و نفوذ داخلی و خارجی کشورها و تحول در موازنه قدرت کشورهای فراوانی را تبیین می کند. برای مثال، جغرافیای سیاسی، دلیل عمده تبدیل شدن آتن باستان به یک امپراتوری دریایی و اسپارت ها به یک نیروی زمینی قدرتمند است. اما، در عین حال، کشورهای فراوانی به دلیل همین جغرافیای سیاسی درگیر کشمکش ها و جنگ های نفس گیر در طول تاریخ شدند که تا کنون هم ادامه دارد. برای مثال، جنگ و بحران های پی در پی ناشی از عامل جغرافیای سیاسی بر تاریخ منطقه سایه افکنده است. [2]
تعریف علم ژئوپلیتیک اما –بر پایه این دیدگاه-کاملا بر خلاف مفهوم جغرافیای سیاسی است. جغرافیای سیاسی به بررسی و تحلیل “تاثیر سیاست بر جغرافیا” می پردازد و در آن، واقعیت ها و حقایق مورد توجه قرار می گیرند. این در حالیست که ژئوپلیتیک، دورنمایی از آینده ارائه می دهد. بنا بر آنچه گفته شد معلوم می شود مفهوم کشور در دیدگاه متخصصین جغرافیای سیاسی و مراکز تصمیم ساز آن کشور حالتی از جمود و ایستایی داشته و دارای مرزهای جغرافیایی حقوقی است. مرزهای یک کشور در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده و کلیه کشورها به مرزهای جغرافیایی خود پایبند بوده و از آن ها دفاع می کنند و در عین حال از هر گونه تجاوز به مرزهای کشورهای همجوار در اقلیم خودداری می کنند.[3] کشور در علم ژئوپلیتیک ماهیتی زنده و پویا داشته و با توجه به “فضای حیاتی” خود از قابلیت بسط و گسترش برخوردار است. کما اینکه، یک واحد نظام بین الملل بر پایه علم ژئوپلیتیک، به منظور کسب قدرت بیشتر و جایگاه رفیع از گرایشات مذهبی یا امپریالیستی یا پراگماتیستی یا ناسیونالیستی برخوردار بوده تا بدین وسیله به اهداف استراتژیک خود دست یافته و کشوری با “قدرت فوق العاده” در سطح منطقه ای و بین المللی ایجاد کند. هدف این کشور از منظر ژئوپلیتیک، دستکم، در تشکیل سپرهای جغرافیایی خلاصه می شود؛ این سپرها سهم برجسته ای در افزایش قدرت و تقویت سامانه دفاعی یک کشور در آینده دارند. امپراتوری ها و ابرقدرت ها در برهه ای از تاریخ، به دلیل دیدگاه ژئوپلیتیک تصمیم سازانشان شکل گرفتند. کشمکش ها و جنگ های میان کشورها و امپراتوری های سابق، باز هم به دلیل دیدگاه ژئوپلیتیک تصمیم سازان درگرفتند. امپراتوری ها و کشورهای بزرگ دارای نظام سیاسی فدرال، نیز، با اهداف توسعه جویانه و کسب عمق استراتژیک وارد جنگ های هزینه بردار فراوانی شدند و پول های هنگفتی برای امور تسلیحاتی خرج کردند. این امر، سرانجام، به تجزیه این کشورها انجامید. از این رو، علم ژئوپلیتیک به بررسی موضوعات زیر می پردازد: [4]
1- مرزهای جغرافیایی کم رنگ.
2-فضای حیاتی.
3-نفوذ خارجی.
4- سپرهای جغرافیایی.

جدول زیر تفاوت میان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک را نشان می دهد

می توان با بهره گیری از علم ژئوپلیتیک به تفسیر و تحلیل اساسی منازعات و کشمکش های جاری در آغاز قرن بیست و یکم دست یافت؛ نمونه این کشمکش ها که با هدف گسترش نفوذ و قلمروخواهی و تسلط بر منابع صورت می گیرد را می توان در نقش آفرینی کنونی برخی کشورها مثل ایران و روسیه و غیره در منطقه خاورمیانه ملاحظه کرد. [5] سه عامل عمده کشمکش های منطقه ای یا بین المللی از نظر ژئوپلیتیکی عبارتند از:


بنابراين، اندیشه ژئوپلیتیکی هر کشوری از انگیزه های ایدئولوژیکی یا مذهبی نشات می گیرد و نیز می تواند مبتنی بر انگیزه های قومی و نژادپرستانه باشد؛ چنانکه نمونه این امر را در تفکیر نازیسم و فاشیسم و صهیونیسم می بینیم. علل پیدایش اندیشه ژئوپلیتیک کشورها ممکن است ناشی از گرایشات استعماری منفعت طلبانه همچون نظام سرمایه داری باشد. از این رو، کشمکش های بین المللی بر سر گسترش نفوذ و توسعه گری و تسلط بر زمین و تاثیر بر مناسبات جهانی ناشی از حمایت یا مخالفت برخی کشورها با توسعه گرایی و سلطه گری با توجه به تامین یا به خطر افتادن امنیت و منافعشان و نیز دفاع برخی کشورهای دیگر از منافع و فضاهای حیاتی خود و تلاش برای سیطره و سلطه بر دیگران و یا اقدامات مشابه دیگری است. کل این کشمکش ها وکنش و واکنش ها در حوزه ژئوپلیتیکی تعریف می شود. [6]

دوم: مفهوم و بنیان های ژئوپلیتیک شیعه
1-مفهوم ژئوپلیتیک شیعه:
با توجه به تعریفی که از مفهوم ژئوپلیتیک ارائه شد می توان گفت ژئوپلیتیک شیعه Shiite Geopolitics به “اندیشه سیاسی توسعه طلبانه شیعی در ماورای مرزهای ایران یا تا جایی که منافع ایران ایجاب می کند اطلاق می شود. این منافع بر پایه فضای حیاتی ایران برای تسلط بر زمین و قلمرو جغرافیایی مناسب برای حکومت ایران یا بر اساس ایجاد سپرهای جغرافیایی فرامرزی شکل می گیرند. این سپرها، رفته رفته، با کشور ایران ارتباط برقرار می کنند تا بدین وسیله، ایران به هدف نهایی و مطلوب از رویکرد توسعه گرایی دست پیدا کند. این هدف مبتنی بر استراتژی ها و برنامه ریزی های مراکز تصمیم ساز در ایران است و بر مبنای این برنامه ها و استراتژی ها از زمان پیروزی انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی] تا کنون است که از ایران به عنوان سردمدار طرح ژئوپلیتیک یاد می شود. ” [7]
در این راستا، می توان گفت ژئوپلیتیک شیعه شامل کلیه سیاست های ایران در محدوده فضای حیاتی کشور ایران می شود. این سیاست ها مبتنی بر استراتژی مذهبی/تاریخی/عملگرا بوده و توسط تصمیم سازان خبره و آگاه به مسائل تنظیم شده و “فضای حیاتی” کشور ایران را تعیین می کنند. در این رویکرد تدوین شده، عمل به اصل “مرزهای کم رنگ” با هدف گسترش جغرافیایی تا تامین منافع ایران پیش می رود و بدین ترتیب اصل “مرزهای کم رنگ” از جایگاه رفیعی در این استراتژی برخوردار است. اولویت در اجرای “مرزهای کم رنگ” به کشورهای مورد هدف برای ایجاد کمربند شیعی تعلق می گیرد. کشورهای مورد هدف، معمولا، در فضای حیاتی ایران که در درجه اول اهمیت قرار دارد واقع شده اند. در این شرایط، ایران از طریق تشیع نرم، به حمایت و ترویج شیعه گری در کشورهای مورد هدف دارای اقلیت شیعه پرداخته یا از رویکرد سیاسی کردن و میلیتاریزه کردن و ادغام تشیع در ساختار حاکمیت در کشورهای مورد هدف بهره می گیرد. جوامع شیعه در کشورهایی مثل عراق و سوریه و لبنان و یمن وجود دارند و ایران سعی می کند که از شیعیان این کشورها برای تغییر معادله سیاسی بهره برداری کند به گونه ای که نیروها و گستره فعالیت بازوهای شیعه تابع رژیم ایران از شمال تا جنوب بین کرانه های مدیترانه و دریای عرب و کرانه غربی خلیج عربی امتداد می یابد. [8]
مقصود از مرزهای کم رنگ این است که مرزهای یک کشور توسط قلمرو منافع آن ترسیم می شوند.” از همین رو، ما شاهد حضور یک کشور در خاک کشورهای دیگر هستیم، کشوری که سیاست های خود را بر کشورهای دیگر تحمیل کرده و بر مسائل کشورهای به ظاهر مستقل نظارت می کند. البته، این کشورها از لحاظ تئوریک، دارای حاکمیت ملی و مستقل هستند. این مفهوم، دیگر به یک پدیده آشنا تبدیل شده است. اگر به عنوان مثال، ایران را در نظر بگیریم متوجه می شویم که این کشور با وجود فاصله زیاد و مرزهای جغرافیایی، در کلیه مسائل منطقه ای و نیز در کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی حضور دارد. روسیه و آمریکا و چین هم در خصوص مساله سوریه و یا آمریکا در کشورهای آسیای میانه و شرق آسیا چنین رویکردی در پیش گرفته اند. کنگره آمریکا، چندین بار در جلساتی، پرونده حقوق بشری یا حقوق زنان در برخی کشورها و یا مسائل این چنینی را بررسی کرده است. با توجه به رویکرد این کشورها می توان به تعریف مرزهای کم رنگ پی برد. [9]

ژئوپلیتیک شیعه در گفتمان و ادبیات رژیم حاکم بر ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. با مطالعه این گفتمان می توان دریافت که ایرانیان بین ژئوپلیتیک شیعه و هلال شیعه تمایز قائل می شوند. در حالیکه مفهوم نخست توسط ایرانیان مورد قبول واقع شده مفهوم دوم نفی شده است. مفهوم هلال شیعه –بر اساس این گفتمان- یک مفهوم شیطانی بوده که توسط به اصطلاح “دشمنان انقلاب ایران” مطرح می شود. دیاکو حسینی کارشناس ارشد روابط بین الملل در مقاله ای در تعریف ژئوپلیتیک شیعه بر وجود دو استنباط در خصوص ژئوپلیتیک شیعه تاکید می کند. این مقاله در سال 2014 میلادی [1393 شمسی] منتشر شده است.
برداشت نخست از ژئوپلیتیک شیعه با سیاست خارجی ایران سازگار نیست چرا که در تضاد با مفهوم وحدت اسلامی است که رژیم حاکم بر ایران همواره به آن تاکید داشته است. این برداشت که توسط دشمنان انقلاب ایران به ویژه آمریکا مطرح شد این است که “ایران به عنوان محور شیعیان شروع به تحریک شیعیان منطقه برای بازخیزی می کند و از آنها به عنوان ابزار بهره می برد که مماس با مفهوم هلال شیعی است. هلال شیعی –بر مبنای گفتمان ایران- از جبل عامل در جنوب لبنان تا سرزمین ماوراءالنهر و سواحل خلیج عربی به ویژه مناطق نفت خیز واقع در شرق عربستان سعودی و فلات ایران تا قلب رشته کوه های خراسان [10] گسترده شده است. به عبارتی دیگر، هلال شیعی که توسط زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا [1977-1981 میلادی] [1355-1359 شمسی] و عبدالله دوم پادشاه اردن مطرح شد از لبنان تا سوریه و عراق کشیده شده است. لبنان در کنترل گروه شیعی حزب الله قرار دارد و حزب الله از ایران دستور می گیرد. رژیم حاکم در سوریه یک نظام علوی است. نظام حاکم بر سوریه به گونه ای با ایران رفتار می کند که گویی ایران، وکیل مدافع و حلقه نجات رژیم سوریه است. حیدر عبادی هوادار ایران بر عراق حکم می راند. بعد از این کشورها به خلیج عربی می رسیم.
از این رو، تفسیری که از ژئوپلیتیک شیعه ارائه می شود با مفهوم هلال شیعی انطباق دارد. با استناد به این تفسیر، شیعیان در برابر اهل سنت قرار دارند؛ سنی هایی که تمایلی به بازخیزی شیعیان در عراق و لبنان و بحرین ندارند. هدف از این تفسیر، دامن زدن به پدیده “ایران هراسی” است. مفهوم هلال شیعه بر پایه این ادبیات، از اندیشه ایرانی به دور است.

برداشت دوم از ژئوپلیتیک شیعه –به گفته حسینی- در راستای سیاست های ایران قرار دارد. برداشت دوم این است که “شیعیان متاثر از فاکتورهای جدید بازخیزی هویتی به دنبال احیای حقوق شهروندی خود و بازسازی نظام های حاکم بر پایه اصول تشیع همچون عدالت و ظلم ستیزی و یاری مستضعفان هستند. این فاکتورها همزمان با انقلاب 1979 میلادی [1357] در ایران پدیدار گشتند. این استنباط مماس ارزش های جهانی و اصول دموکراتیک است.” بنابراین، ژئوپلیتیک شیعه، کشورهای جهان اسلام را گردهم آورده و در راستای وحدت مسلمانان حرکت می کند. در این راستا، ایران از گروه های سنی همچون جنبش حماس یعنی جنبش “مقاومت و ظلم ستیز و استبداد ستیزی که در راستای بازپس گیری سرزمین های اشغالی تلاش می کند” حمایت می کند. بنا بر این ساختار ژئوپلیتیک نه حکومتی بلکه هویتی است. این برداشت با برداشت نخست تفاوت دارد. برداشت نخست توسط کسانی که از آنان به “دشمنان انقلاب ایران” یاد می شود مطرح می شود. [11]
با استناد به ادبیات رژیم حاکم بر ایران، سه دوره عمده ژئوپلیتیک شیعه عبارتند از:
نخست: مرحله افول [از قرن نوزدهم تا انقلاب 1979 میلادی “1357 شمسی”].
دوم: مرحله احیا [ از انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی] در ایران تا سقوط عراق در سال 2003 میلادی [1381 شمسی]
سوم: مرحله صعود [از سال 2003 میلادی ]1381 شمسی[ تا وقت حاضر]. همزمان با سقوط صدام حسین در عراق در سال 2003 میلادی [1381 شمسی[ از شدت فشارها بر شیعیان این کشور که دو سوم جمعیت آن را تشکیل می دهند کاسته شد. فرصتی در این شرایط برای شیعیان فراهم شد تا به فکر رفع ظلم اعمال شده علیه شیعیان در گذشته بیفتند. این رویکرد، تاثیر مثبتی بر کل شیعیان منطقه داشت، به گونه ای که منجر به گسترش نفوذ منطقه ای ایران بعد از سقوط صدام و افزایش مطالبات شیعیان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج با تاثیر پذیری از شیعیان عراق شد. [12]
از این رو، به نظر می رسد مفهوم جغرافیای سیاسی شیعه از نظر ایران یک واقعیت جغرافیایی است اما ایده هلال شیعی طرحی است که از یک سو، مبنای ایدئولوژیک داشته و توسط دشمنان ایران و حاکمان سنی مذهب منطقه برای تضمین ماندن آنها در قدرت هدایت می شود و از سوی دیگر ابزاری برای نفوذ و حضور آمریکا و متحدانش در خاورمیانه است [13]. با این اوصاف، می توان گفت ژئوپلیتیک شیعه فرصت های فراوانی برای ایران ایجاد کرده است:
افزایش نقش ایران در مسائل کشورهای عربی.
افزایش نفوذ ایران در جنبش های فلسطین.
افزایش قدرت ونفوذ شیعیان در منطقه در راستای مقابله با سیاست های آمریکا در منطقه.
احیای طرح نقش آفرینی ایران در سطح منطقه ای به عنوان یک قدرت منطقه ای.
حمایت از ملت های مظلوم منطقه. [14]
در ادبیات حاکم ضمن نقد ایده هلال شیعه آمده است”ملک عبدالله دوم با مطرح کردن بحث هلال شیعی گفت که این منطقه از تنگه هرمز تا دریای خزر کشیده شده و از بزرگ ترین منابع سوخت فسیلی در جهان برخوردار است. هدف از این بحث، نابودی اسرائیل از طریق توسعه گری ایران و حمایت از عملیات میدانی حماس و حزب الله است. این طرح جنبه واقعی ندارد و هدف از آن، نزدیک شدن بیشتر کشورهای عربی و آمریکا و کشورهای اروپایی برای فشار بر ایران از یک سو و مقابله با موج مطالبات آزادی خواهانه مردم در کشورهای عربی از سوی دیگر است. [15] مفهوم “هلال شیعه” در گفتمان ایران پیامدهای زیر را به دنبال داشت:
افزایش اختلافات مذهبی شیعیان و سنی ها در منطقه.
تحریف آنچه که از آن به عنوان “انقلاب های بهار عربی” یاد می شود توسط حاکمان سنی مذهب در منطقه.
افزایش تنش در روابط ایران و برخی کشورهای منطقه.
ترویج فرهنگ “ایران هراسی” و “شیعه هراسی” در منطقه.
افزایش رقابت تسلیحاتی در کشورهای عربی منطقه.
تضعیف وحدت ملی بین شیعیان و سنی ها درون مرزهای جغرافیای ایران.
بنابراین، می توان گفت هلال شیعی –بر مبنای گفتمان و ادبیات ایران- ماهیت ابزاری دارد و چه بسا ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای اش با مستمسک قرار دادن آن به اهداف خود دست یابند. حضور پررنگ آمریکا در منطقه و خریداری تجهیزات نظامی غربی از سوی کشورهای عربی منطقه و کاهش فشارهای منطقه ای بر اسرائیل و اعمال فشار بر ایران در قالب تحریم از جمله این اهداف هستند. این در حالیست که نگرش ایران به مسائل جهان اسلام در قالب وحدت اسلامی تعریف می شود.
در راستای اثبات این امر به تفاوت ژئوپلیتیک شیعه و هلال شیعی اشاره شد که مهم ترین این مؤلفه ها عبارتند از:
ژئوپلیتیک شیعه یک امر واقعی و دنباله جغرافیایی کشورهای شیعه نشین منطقه خاورمیانه است؛ در حالی که هلال شیعی یک امر ایدئولوژیک و ساخته ذهن غرب و متحدانش در منطقه است.
ژئوپلیتیک شیعه منسجم و پایدار است در حالی که هلال شیعی امری موقتی است.
همگرایی در ژئوپلیتیک شیعه واقعی اما در هلال شیعی غیر واقعی و تخیلی است. [16]
اما، با توجه به تحلیل تئوریکی و مفهوم ژئوپلیتیک که مساله مرزهای کم رنگ را پررنگ و با اهمیت جلوه می دهد تلاش گفتمان ایرانی برای پنهان کردن حقایق، غیر واقعی به نظر می رسد. واقعیت این است که ژئوپلیتیک شیعه به طور مستقیم منجر به ایجاد به اصطلاح “هلال شیعی” می شود. مفهوم “هلال شیعی” در پرتو مفاهیم مبتنی بر صدور انقلاب و یاری مستضعفان [به قول ایران] کاربرد پیدا کرده است. در واقع، ایران تمایلی به علنی کردن طرحی که مشغول اجرای آن است ندارد و می کوشد تا عملکرد خود را با اصطلاحاتی همچون امت اسلامی و ظلم ستیزی و مبارزه با طغیانگری و صهیو آمریکایی توجیه کند. این در حالیست که گرایشات و طرح سیاسی و توسعه گرایانه حکومت ایران با بهره برداری از مؤلفه اقلیت های شیعه در میدان عمل بر کسی پوشیده نیست.
2- بنیان های ژئوپلیتیک شیعه:
اندیشه راهبردی مراکز تصمیم ساز در ایران در تطبیق نظریه ژئوپلیتیک شیعه برای تامین اهداف توسعه گرایانه تنها با ایجاد بنیان های معین ژئوپلیتیکی شیعی نتیجه بخش نبوده است. ایجاد بنیان های ضروری یکی از شرط های ضروری متخصصان علم جغرافیای سیاسی برای تطبیق یک تئوری در عمل و دستیابی به اهداف مورد نظر است. از این رو، می توان بنیان های ژئوپلیتیک شیعه را به شرح زیر دسته بندی نمود:

و دریای عمان را دربرمی گیرد و اشراف بر تنگه هرمز مشرف بر خلیج عربی و دریای عمان و قدرت اقتصادی، مهم ترین مؤلفه های قدرت ایران به حساب می آیند. به اینها باید قدرت اقتصادی ایران را نیز افزود. این مؤلفه شامل منابع طبیعی است. “اوپک” برآورد کرده میزان ذخایر نفتی این کشور به 400,158 میلیارد بشکه می رسد. ایران از نظر داشتن ذخایر نفتی جهان بعد از ونزوئلا و عربستان سعودی و کانادا، یعنی در مرتبه چهارم طبقه بندی می شود. نباید قدرت و امکانات نظامی معمولی و غیر معمولی و قدرت نرم ایران را هم از یاد برد. همه این مؤلفه ها، اهرم های عمده ای برای فعال شدن رویکرد گسترش نفوذ مذهبی در محیط سنی و تطبیق استراتژی ایران به شمار می روند. ایالات متحده آمریکا در راستای پیاده کردن استراتژی نظام سرمایه داری و روسیه در راستای تطبیق استراتژی نظام کمونیستی و نیز دیگران از ساز و کارهای مشابهی بهره گرفته و می گیرند. [17]

با استناد به نظریه تئوری تصرف قلب جهان ” heartland”، ایران از جایگاه برجسته ای در معادله منطقه ای و بین المللی برخوردار است. بر اساس تئوری هارتلند، هر کس منابع انسانی و فیزیکی مناطق ساحلی را در اختیار داشته باشد بر مناطق سرزمینی و به تبع آن، بر قلب جهان حکم می راند. از این منظر، سواحل خلیج عربی و خلیج عمان و دریای عرب در درجه نخست اهمیت و خط القعر ناودیس خلیج عربی در نزدیکی سواحل ایران [18] در درجه بعدی اهمیت قرار دارند. تنگه هرمز تنها خروجی جنوبی خلیج عربی است. چنانچه ایران موفق به بسط نفوذ و کنترل خود بر تنگه هرمز شود به تسلط بر دروازه شمالی چشم طمع خواهد داشت. دروازه شمالی، شط العرب است. درازای شط العرب از قرنه تا ریزشگاه آن در خلیج در راس البیشه واقع در جنوب فاو 200 تا 204 کیلومتر است ولی عرض این رود در نوسان است به گونه ای که در قرنه بیش از دو کیلومتر بوده و در بصره به حدود یک کیلومتر می رسد. [19]

ب: بافت مذهبی مورد هدف در کشورهای واقع در فضای حیاتی: بافت مذهبی مورد نظر نظام ایران، شیعیان پیرو مراجع تقلید در ایران یا هواداران آنها هستند. بزرگ ترین فرقه شیعه، شیعه اثنا عشری است. فرقه های اسماعیلیه و زیدیه که به شکل محدودتری حضور دارند مهم ترین گروه های شیعه بعد از اثناعشری هستند. جمعیت شیعیان جهان بین 150 تا 200 میلیون نفر برآورد می شود. آمار شیعیان حدود 10 تا 13 % جمعیت مسلمانان جهان است. شمار شیعیان در آسیا 115 تا 135 میلیون نفر اعلام شده است؛ این رقم بیانگر آن است که حدود سه چهارم شیعیان کل جهان در آسیا و یک چهارم دیگر در شمال آفریقا زندگی می کنند. تعداد شیعیان آفریقا ما بین 35 و 40 میلیون نفر است. [20] اکثریت جمعیت شیعیان جهان –حدود 68 تا 80%- در چهار کشور ایران [66-70 میلیون نفر] و پاکستان و هند و عراق [نزدیک به 90 میلیون نفر[ تمرکز یافته اند. اکثریت جمعیت شیعیان اثناعشری [دوازده امامی[ در ایران و عراق و آذربایجان و بحرین و نیز کویت و لبنان و در مناطق فراوانی همچون قطیف و احسا و مدینه منوره در پادشاهی عربستان سعودی و در مسقط و باطنه واقع در پادشاهی عمان و سایر کشورهای خلیج عربی و پاکستان و هند و همچنین در کشورهای آسیای میانه مستقر هستند. شیعیان اسماعیلی در منطقه نجران در عربستان سعودی و هند و شیعیان زیدی در یمن تمرکز یافته اند. [21]
جـ- عدم نقش آفرینی آمریکا و ظهور بازیگران مؤثر جدید ومتحد ایران در صحنه بین المللی: دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا [از اوایل 2009 تا پایان 2016 میلادی] [1387 تا 1395 شمسی]با افول سلطه و نقش آفرینی آمریکا بر جهان و کم رنگ شدن نقش این کشور در جهت دهی سیاسی به تحولات خاورمیانه و سایر مناطق درگیری در جهان همراه بود. سلطه گری آمریکا در این دوره خیلی کم رنگ تر از گذشته، یعنی پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظم دوقطبی جهانی بود. حالا، آمریکا دیگر تنها بازیگر اصلی نیست که آینده سیاست جهان و منطقه عربی را ترسیم می کند و دیگر به تنهایی اوضاع جهان را در راستای تامین منافع امپریالیستی خود تنظیم نمی کند. نیز، آمریکا دیگر به تنهایی از قدرت کافی برای خاتمه دادن به منازعات و کشمکش های منطقه برخوردار نیست. چه اینکه، کشورهای متحد ایران در سطح بین المللی ظاهر شدند که به دنبال نقش آفرینی بیشتر در صحنه بین الملل به شکل عام و خاورمیانه به شکل خاص هستند. در این میان، نام جمهوری فدرال روسیه –متحد نیرومند ایران- بیشتر به چشم می خورد. خاک روسیه در هر دو قاره آسیا و اروپا گسترده شده است. این کشور از لحاظ موقعیت جغرافیایی در شرق اروپا قرار دارد. نقطه تمایز روسیه، جمعیت و تاریخ تمدن و منابع سرشار نفت و گاز و میراث عظیم این کشور در توانمندی نظامی هسته ای است که از اتحاد جماهیر شوروی سابق به جا مانده است. افزون بر روسیه، می توان به غول چین اشاره کرد. چین، متحد دوم ایران و روسیه بوده و دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان است. فرانسه و ترکیه هم در مرتبه بعدی روسیه و چین قرار دارند. حضور این بازیگران تاثیر مثبتی بر دیدگاه ژئوسیاسی ایران داشته است.[22]
د-و سرانجام، ادراک داشتن perception: مراکز تصمیم ساز در ایران از توانمندی های مادی و معنوی یک دولت ملی برخوردارند. این توانمندی ها و نیز نقش آفرینی ایران و شرایط منطقه ای و بین المللی این فرصت را در اختیار ایرانیان قرار داده تا نقش فعال و مؤثری ایفا کنند. ایران به واسطه این نقش آفرینی موفق به پیشبرد و تطبیق استراتژی و طرح های توسعه طلبانه خویش شد؛ رویکردی که به ضرر کشورهای واقع در فضای منطقه ای و بین المللی تمام شد. فضای منطقه ای در صدر اولویت های ایران قرار دارد. ایران از “سوءادراک” برخی مراکز تصمیم ساز در کشورهای عربی بهره برداری و به تقویت و تحکیم نقش خود پرداخت. البته، کشورهای عربی از موقعیت استراتژیک و منابع عظیم نفت برخوردارند اما کشوری که دارای توانمندی های مادی و معنوی است لزوما از قدرت یا تمایل برای اجرای سیاست خارجی موثری برخوردار نیست. ممکن است کشوری توانمندی های محدود و ناچیزی در حوزه های یادشده داشته باشد اما چنانچه سران سیاسی آن کشور از عامل ادراک برخوردار باشند این کشور به اهداف سیاسی فراتر از میزان قدرت خود دست می یابد.[23]

سوم: فضای حیاتی ژئوپلیتیک شیعه:

بدیهی است که هر تئوری ژئوپلیتیکی از فضاهای حیاتی در محیط منطقه ای و بین المللی برخوردار بوده که توسط مراکز تصمیم ساز و صاحب نظر در امور ژئوپلیتیکی یک کشور تعیین می شوند. در این راستا، می توان به سه فضای حیاتی –شامل کشورها و مناطق مورد هدف- در دوره صعود ژئوپلیتیک شیعه اشاره نمود. فضای حیاتی سه گانه در برنامه پنجم توسعه مصوب 2003 میلادی [1381 شمسی] تدوین شده است. برنامه پنجم توسعه در قالب سند چشم انداز بیست ساله ایران انجام می گیرد. سال 2025 میلادی [1404 شمسی] افق چشم انداز بیست ساله بوده که هدف آن، دست یافتن به جایگاه نخست در سطح منطقه است. شیوه اجرا و تحقق این سند به شرح زیر است:
فضای حیاتی در رتبه اول: مجموعه کشورهای دارای بافت مذهبی که از لحاظ جغرافیایی نزدیک ایران قرار دارند در فضای حیاتی در رتبه اول قرار دارند. این کشورها، عراق و سوریه و لبنان و یمن و کشورهای خلیج عربی هستند. در قاموس ایرانی از این کشورها به “قمر شیعی” [24] یاد می شود. در صحت این مدعا می توان به اظهارات علی اکبر ولایتی مشاور خامنه ای در امور بین الملل اشاره کرد. ولایتی گفت “ساحل جنوبی ایران و خلیج و تنگه هرمز و عجمان مهم ترین مرزهای استراتژیک ما برای تشکیل قمر شیعی است.” این کشورها به چند دلیل در قلمرو فضای حیاتی در رتبه اول ژئوپلیتیک شیعه قرار دارند:

-بافت مذهبی : برخی شیعیان در کشورهای شیعه نشین به شکل سنتی یا با انگیزه های مذهبی و سیاسی ولایت مدار یعنی تابع رهبر ایران هستند. برآورد می شود 55-60% مردم عراق و 20% مردم سوریه و 30% مردم یمن و 25-35% مردم لبنان و 55-60% مردم بحرین پیرو خط ولایت فقیه هستند. [25]

-همجواری جغرافیایی: ویژگی مشترک کلیه این کشورها، نزدیکی جغرافیایی به کشور ایران دارای استراتژی توسعه گرایانه است. ایران بر اثر همین واقعیت جغرافیایی فرصت کم نظیری برای اجرای طرح ژئوپلیتیک خود به دست آورده است؛ چه ایران می تواند طرح ژئوپلیتیک مورد نظر خود را با صرف کمترین هزینه در حوزه نفوذ در این کشورها به اجرا بگذارد. ایران به دلیل نزدیکی جغرافیایی با این کشورها می تواند از جایگزین های گوناگونی برای دست یابی به اهداف مورد نظر بهره بگیرد و نیز، از ویژگی سرعت تصمیم گیری برای اجرای هدف معین برخوردار است.
-نبود به اصطلاح یک “طرح سنی” تنها عامل در عدم مقابله با به اصطلاح “طرح شیعی” که به ضرر کشورهای واقع در اقلیم تمام می شود نیست بلکه عامل مهم تر، همانا نبود یک کشور یا کشورهای سنی محوری برای مواجهه طرح شیعی است؛ یعنی کشور قدرتمندی که از توانایی احیا و پرچمداری طرح سنی برخوردار باشد. سرانجام، “نبود طرح سنی” شرایط و بستر مناسبی برای ایران و طرح شیعی این کشور ایجاد نمود؛ آن هم در شرایطی که کشورهای اسلامی و عربی در خصوص ماهیت طرح شیعی و نقش ایران در منطقه مواضع متباینی دارند. در حالیکه برخی کشورها در مسیر تقابل و رویارویی با طرح ایران قرار دارند عده ای دیگر رویکرد محافظه کارانه اتخاذ کرده اند. کشورهای دیگری هم به نوعی از طرح شیعی ایران حمایت می کنند.[26]
-عدم وجود آنچه از آن به “طرح عربی” یاد می شود: نه تنها رویکردی موسوم به “طرح عربی” در راستای مقابله با آنچه از آن “طرح ایرانی” یاد می شود وجود ندارد بلکه کشور قدرتمندی که از توانایی احیا و پرچمداری طرح عربی برخوردار باشد و در برابر بسط و سیطره طرح ایران و نیز طرح های اسرائیل و ترکیه در منطقه بایستد نیز وجود ندارد [البته به جز تلاش ها و تحرکات عربستان سعودی که به عنوان طرح هایی در قالب ائتلاف عربی و اسلامی در برابر نقش آفرینی ایران اجرا می شود.] اوضاع کشورهای عربی با وقوع انقلاب های معروف به بهار عربی در اوایل سال 2011 میلادی [1389 شمسی[ رو به وخامت گذاشت. وضعیت اقتصادی در این کشورها بدتر شده و گروه های سیاسی در این کشورها دچار چند پارگی و چند دستگی شدند. کشورهای بهار عربی به زمین حاصلخیز و پایگاه امنی برای رشد گروه های تروریستی [گروه القاعده و سپس “داعش”[ تبدیل شدند. در نتیجه، کشورهای عربی در تدوین طرح عربی در تعیین موضع این کشورها در قبال طرح های سه کشور یاد شده و ارتقای منافع کلان عربی بازماندند. طرح عربی نقش حمایت کننده منافع کلان عربی را ایفا می کند و در صدر بقیه طرح ها و پروژه ها قرار می گیرد. [27]

فضای حیاتی در رتبه دوم: شامل کشورهای قفقاز و آسیای میانه و شمال غرب آسیا و دریای خزر می شود. کشورهای واقع در این حوزه جغرافیایی به عنوان مانعی در برابر جاه طلبی های تاریخی روسیه عمل می کنند و نیز سرشار از منابع طبیعی و منافع اقتصادی هستند. این کشورها همانند کشورهای گروه نخست به مثابه خطوط امدادرسانی مذهبی در مسیر تامین منافع طرح ایران قرار گرفته اند. با این حال، این قلمرو بر خلاف فضای حیاتی در رتبه اول اولویت های ایران قرار ندارد؛ چرا که این فضا تحت سلطه و سیطره فضای حیاتی روسیه است. از آنجایی که روسیه، اینک، در مسائل منطقه ای و به خصوص در سوریه به عنوان کشور متحد ایران شناخته می شود اجرای طرح ایران در این حوزه به تعویق افتاده است. روسیه به دنبال شکست از سنی ها در افغانستان، حالا، در برابر قدرت گیری سنی ها در جمهوری های دارای شکل و شمایل اسلامی به حالت آماده باش درآمده است. در این میان، ایران با نفوذ نرم در این کشورها به دنبال غنیمت شمردن فرصت و سوء استفاده از شرایط روسیه است. ایران، از نظر تاریخی، افغانستان را بخشی از قلمرو خود می داند. طرح ایران، اینک، روس ها را آرام کرده است. بدین گونه، طرح ایران در این کشورها در قالب استراتژی مواجهه با اسلام سنی یعنی مذهب ساکنان اصلی جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق در حال اجرا است.
فضای حیاتی در رتبه سوم: بقیه کشورهای دارای بافت مذهبی از جمله مصر و مراکش و تونس در این گروه قرار دارند. بقیه کشورهای جهان به خصوص کشورهای آفریقایی و چین و هند و آمریکا و کشورهای غربی به دلیل داشتن کارت های فراوانی برای فشار در حوزه بین المللی در اولویت های بعدی ایران هستند. شیعیان در این کشورها با سوءاستفاده از فضای آزادی و گشایش و دموکراسی، گروه های فشار تشکیل داده اند؛ گروه های فشاری که به واسطه ایجاد اقلیت های شیعه تابع و وفادار به آنها در حفظ طرح ایران و ساز و کارهای آن سهیم هستند [28].

چهارم-دلایل صعود ژئوپلیتیک شیعه در استراتژی ایران:
ساز و کارهای اجرایی استراتژی توسعه گرایانه ایران که توسط مراکز تصمیم ساز در این کشور بعد از پیروزی انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی] تدوین شده دستخوش تغییر و تحول شده است. هدف این استراتژی تثبیت نقش رهبری ایران و ایجاد امپراتوری فارسی و حرکت به سوی صعود ژئوپلیتیک شیعه است. علل تغییر و تحول در ساز و کارهای اجرایی استراتژی توسعه گرایانه ایران به شرح زیر است:

-شکست اصل صدور انقلاب:
“اصل صدور انقلاب” از لحاظ تئوریکی یکی از عمده ترین اصول بعد از انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی[ در ایران به شمار می رود. این اصل عامل اصیل جهت دهنده و شکل دهنده سیاست های خارجی ایران بعد از انقلاب است. البته، افزون بر اصل صدور انقلاب باید عوامل تاریخی و مبانی پراگماتیک دیگری را نیز افزود. مقصود از این عوامل همان گسترش مذهب شیعه در خارج از محدوده کشور ایران و اقدام و تلاش برای ایجاد خیزش های مشابه انقلاب ایران در کشورهای دیگر و مبارزه با حاکمان مخالف با این تحرکات است. این حاکمان با شیطان بزرگ –در اشاره به آمریکا- در ارتباط هستند. علاوه بر صدور انقلاب، یکی از مبانی مورد نظر ایران این است که این کشور باید به کانون حمایت از کشورها و گروه های مستضعف و ضدیت با سیاست های کشورهای صاحب نفوذ در جهان تبدیل گردد. خمینی رهبر سابق ایران در سخنرانی در 11/2/1980 [22 بهمن 1358 شمسی] به تبیین این اصل پرداخت و گفت “می خواهیم انقلابمان را به همه کشورهای جهان صادر کنیم و وقوع انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی دیگر گامی نخست در جهت وحدت با ایران در قالب یک کشور است.” نیز، در اصل 154 قانون اساسی ایران آمده است “جمهوری اسلامی ایران حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد و از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.” [29]
بعد از پیروزی انقلاب، رهبر وقت انقلاب و یاران و اعوان وی با بهره برداری از فضای نارضایتی موجود در کشورهای عربی و اسلامی نسبت به روابط خوب اسرائیل و شاه ایران به ترویج آنچه به اصطلاح خط مشی مغایر با خط مشی محمد رضا شاه پهلوی نامیده می شد پرداختند. این رویکرد جدید شامل قطع رابطه با اسرائیل و ترویج اصطلاح قدرت های استکبار جهانی شد. ابرقدرت های حامی اسرائیل در این دیدگاه، قدرت هایی هستند که به ملت های مستضعف ستم می ورزند. آنها شروع به فعال سازی و تطبیق این اصل در خاک کشورهای مورد هدف واقع در فضای حیاتی ایران نمودند. اما، این رویکرد ایران با موانعی روبرو شده و ناکام ماند. این موانع عبارتند از:
1- جنگ هشت ساله عراق و ایران [1980-1988 میلادی[ [1359-1367 شمسی] که مانعی بر سر راه صدور انقلاب ایجاد کرد. لذا، ایران به دنبال “متحدان” و “بازوها” و سازمان هایی بود که به جای کشورها بتوانند به عنوان دیوار دفاعی برای حکومت جدید نقش آفرینی کنند.

2- صدور انقلاب منجر به ایجاد فضای بی اعتمادی و تنش با بیشتر رژیم های عربی در آن زمان شد. کشورهای عربی حس کردند که اندیشه جدیدی در حال شکل گیری در منطقه است و این اندیشه را به عنوان عامل تهدیدی برای خود در آینده تلقی کردند؛ چرا که امام خمینی در صدد شیعه سازی مسلمانان سنی مذهب و ریشه کن کردن مذهب سنی بود. از سوی دیگر، منطقه خلیج عربی بعد از جنگ عراق و ایران دستخوش بی ثباتی شده بود. کشورهای خلیج به این دو دلیل با شک و تردید به مقاصد ایران نگاه می کردند و در این جنگ، از عراق علیه ایران حمایت کردند. [30]

3- افزایش روز افزون نقش غرب در منطقه بعد از جنگ عراق و ایران بر اثر اشغال کویت توسط صدام حسین. نیروهای ائتلاف برای اخراج صدام از کویت وارد جنگ شدند. این عامل مایه نگرانی ایران بود و باعث شد تا ایران محتاطانه عمل کند. با توجه به همه این مسائل، روند صدور انقلاب متوقف شد. بنابراین، مراکز تصمیم ساز در ایران به روشنی درک کردند که ایران با پایبندی به این اصل در باتلاق فرو خواهد رفت؛ و این وضعیت، درست مشابه باتلاقی خواهد بود که فرانسه در جریان صدور انقلاب فرانسه و ناکامی این کشور در جنگ هایش در اروپا تجربه کرده بود. در نتیجه، این پروژه غیر ممکن، متوقف شد و جای خود را به شیوه های جدیدی در راستای اجرای استراتژی توسعه طلبانه ایران داد. [31]
2- شکست نظریه ام القری: در دهه هشتاد میلادی [دهه شصت شمسی] “نظریه ام القری” یا “دار الاسلام” توسط محمد جواد لاریجانی به دلیل شکست اصل صدور انقلاب و عدم تحکیم پایه های استراتژی ایران مطرح شد. [32] این نظریه به عنوان نقشه راه جدیدی در کتاب لاریجانی به عنوان “مقولاتی در استراتژی ملی” تبیین شده است. مبانی این نظریه عبارتند از:
الف- شهر قم- یکی از مهم ترین شهرهای ایران به جای مکه مکرمه به پایتخت مقدس جهان اسلام تبدیل شود. حوزه علمیه قم مهم ترین مرکز دینی علمی شیعیان بعد از نجف به شمار می رود.
ب-تشکیل یک حکومت اسلامی جهانی برای کشورهای عربی و اسلامی به مرکزیت ایران.
ج-ولی فقیه از اختیارات ولایت بر امت اسلامی بعد از تسلط بر آن برخوردار است. [33]
واقعیت این است که این نظریه همانند نظریه های قبلی به طرز مفتضحانه ای شکست خورد و ایران نتوانست حتی یک بند از مفاد این نظریه مثلا تغییر پایتخت جهان اسلام از مکه به قم را پیاده کند. علت شکست ام القری این است که شکل و مضمون و اهداف و محتوای این نظریه بر مبنای واقع گرایی نیست. همچنین نباید وجود یک نظم منطقه ای و جهانی دارای حاکمیت و نگرش سیاسی مغایر با نگرش ایران را نادیده گرفت. به اینها باید، هم پیمانی ها و ائتلافات منطقه ای و بین المللی کشورهای مورد هدف طرح ایران را نیز افزود. کما اینکه، خود ایران فاقد الگوی توسعه محور مورد قبول یا ابزارهای قابل قبولی برای سلطه گری است. از این جهت، ایران در صدد گسترش هرج و مرج و جنگ افروزی در چهار کشور عربی [عراق و سوریه و یمن و لبنان] برآمده است. این امر، از طریق فرقه گرایی و حمایت از شیعیان علیه سنی ها میسر شده است. ایران با این اقدامات به دنبال تسلط بر ارکان قدرت و وادار کردن طبقه حاکم به حمایت از طرح مورد نظر است.
3-حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی [1381 شمسی]: حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین در ماه مه 2003 میلادی [اردبیهشت 1382 شمسی[ فرصت مناسبی در اختیار ایران قرار داد تا اجرای برنامه های مذهبی خود را در عراق آغاز کند. این دوره با صعود ژئوپلیتیک شیعه همراه بود. همزمان با “اشغال مستقیم عراق توسط آمریکا”، این کشور سرگرم تعامل با وضعیت موجود شد. ایران با بهره برداری از این شرایط به شدت به گسترش نفوذ خود در خاک عراق پرداخت تا جایی که مهم ترین بازیگر در عراق و معادلات داخلی این کشور شد. چه بسا، نقش آفرینی ایران در عراق از نقش خود آمریکا که به طور مستقیم خاک عراق را اشغال کرد پررنگ تر باشد. علل نقش آفرینی پررنگ ایران در عراق را می توان به دو مساله عمده ارجاع داد: نخست: ایران از اشتباهات دولت آمریکا در روند انتقال قدرت به عراقی ها در دوره انتقالی بهره برداری نمود و در راستای تثبیت نظام سهمیه بندی فرقه ای حرکت کرد. دوم: انتخابات عراق. ایران در دوره انتخابات عراق از یکی از مهم ترین و پرخطرترین ابزارهای خود در عراق بهره گرفت و به تحریک شیعیان عراق و گروه های مسلح شبه نظامی شیعه پرداخت. به ویژه اینکه، تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی محرمانه و علنی ایران بعد از جنگ سخت و دردناک هشت ساله با عراق در دهه هشتاد میلادی [دهه شصت شمسی[ آگاهی گسترده ای از پیچ و خم های سیاسی و مذهبی عراق کسب کردند. بدین سان، ایران با نفوذ در این کشور عربی به ایجاد و سازماندهی گروه های شبه نظامی شیعه پرداخت تا جایی که نخست وزیر عراق و ولی امر این کشور برای رسمیت بخشیدن و قانونی کردن فعالیت های حشد شعبی از پیوستن این گروه به ارتش عراق خبر داد. [34]
4-خیزش های بهار عربی در سال 2011 میلادی [1389 شمسی]: قیام های بهار عربی در اوایل سال 2011 میلادی [1389 شمسی] [در تونس و مصر و لیبی و یمن و سوریه] عاملی در جهت گسترش و بسط نفوذ ایران در کشورهای عربی تلقی می شود. در واقع، این خیزش ها فرصت مناسبی برای ایران ایجاد نمود تا این کشور به اجرای برنامه ها و طمع ورزی های خود بپردازد؛ آن هم در شرایطی که اغلب کشورهای عربی درگیر رسیدگی به امور داخلی خود بودند و بازیگران مؤثر منطقه ای و جهانی هم مشغول آن موج انقلابی و بررسی تاثیر آن بر منافع خود در منطقه بودند. ایران، در ابتدا با اعلام حمایت از خیزش های ملل عرب به خصوص در مصر و تونس و لیبی و یمن، آن را “بیداری اسلامی” و الهام گرفته از انقلاب 1979 میلادی [1357 شمسی] دانست. به نظر ایران در آن زمان، این قیام ها در راستای تامین منافع ایران در حوزه گسترش نفوذ و توسعه گری قرار داشتند. اما، زمانی که موج انقلاب های عربی به بشار اسد، متحد ایران در سوریه رسید ژنرال های ایرانی با کلیه تجهیزات جنگی به کمک وی شتافتند و به مداخله جویی برای جلوگیری از سرنگونی متحد استراتژیک ایران در منطقه پرداختند. در اینجا، می توان به دوگانگی آشکار رفتار ایران در خصوص انقلاب های عربی پی برد.[35] –این موضوع در بخش های بعدی پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد-. سوریه در تفکر ایران حائز اهمیت است. استراتژی گسترده ایران در منطقه توسط سوریه تامین می گردد. این کشور شاهراه ارتباطی ایران و حزب الله محسوب می شود. حزب الله یکی از مهم ترین نتایج حاصل از انقلاب ایران است. سوریه و ایران و حزب الله در محور مقاومت علیه اسرائیل و طمع ورزی های غرب در منطقه قرار دارند. سوریه از یک سو، منطقه امنی برای عبور اسلحه از تهران به حزب الله در لبنان بوده و از سوی دیگر، -با استناد به استراتژی ایران- مانعی در برابر محور متشکل از کشورهای منطقه و غرب ایجاد می کند. محور دوم به دنبال مهار قدرت ژئوپلیتیکی روزافزون ایران است. مهدی طیب، روحانی ایرانی، در سال 2014 میلادی [1391 شمسی] سخنانی درباره اهمیت سوریه در سیاست ایران عنوان کرد. او گفت “اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا استان عربستان [خوزستان[ را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم می توانیم خوزستان را هم پس بگیریم. اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی توانیم نگه داریم.” این اظهارات دلیلی بر اهمیت سوریه است. [36]

پنجم- ساز و کارها و ابزارهای صعود ژئوپلیتیک شیعه در استراتژی ایران:

پیش از دوره صعود ژئوپلیتیک شیعه، اصل “صدور انقلاب” و “نظریه ام القری” با شکست مواجه شد. دوره صعود ژئوپلیتیک شیعه با ابزارهایی که از آن به “مراحل بسط نفوذ شیعیان” یاد می شود ارتباط دارد. مرحله اول به اصطلاح تشیع نرم Shiite Soft، مرحله دوم تشیع سیاسی Politicization Shiite، مرحله سوم تشیع خشن Shiite Hard نام دارد. سپس نوبت به ادغام تشیع در ساختار حاکمیت Merging Shiite می رسد. مراکز تصمیم ساز بعد از پیروزی انقلاب ایران در سال 1979 میلادی [1357 شمسی] تا وقت حاضر از این ابزارها بهره می گیرند. در این فرآیند، زمان به کارگیری هر کدام از ابزارها در کشورهای مورد هدف مورد توجه قرار می گیرد. فعال شدن مراحل چهارگانه به ترتیب صورت می گیرد. برخی کشورها اینک در مرحله گسترش تشیع و برخی دیگر همچون عراق در مرحله چهارم قرار دارند.
با توجه به آنچه گفته شد، برخی کشورها، اینک در مرحله نخست و برخی دیگر در دومین مرحله و برخی هم در مرحله سوم و کشورهای دیگری هم در آخرین مرحله قرار دارند. کشورهایی که در آخرین مرحله قرار دارند همه مراحل قبلی را گذرانده اند. کلیه این مراحل بر پایه استراتژی ایران و مراکز تصمیم ساز در ایران تنظیم شده است. البته، توجه ایران روی دو ابزار تشیع خشن [میلیتاریزه شدن تشیع] و ادغام تشیع در ساختار حاکمیت ها معطوف می گردد، چرا که این دو ابزار، علنا، بروز کرده اند. همزمان با این مساله، زمزمه هایی مبنی بر صعود ژئوپلیتیک شیعه بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی [1381 شمسی[ شنیده می شود. این دو ابزار، در وقت حاضر در عمل مورد استفاده قرار می گیرند.

تشیع نرم [تبلیغ تشیع]: تشیع نرم با الگو برداری از نظریه قدرت نرم “Power Soft” جوزف نای”Joseph Nye”، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی در دهه نود قرن گذشته [دهه هفتاد شمسی]، به ترویج و گسترش اندیشه شیعیان دوازده امامی در کشورهای هدف می پردازد. رویکرد نفوذ نرم با استفاده از ابزارهای فرهنگی و به دور از نظامی گری و حمایت تسلیحاتی به ترویج شیعه گری می پردازد. ابزارهای به کار رفته در این تئوری عبارتند از:
ایجاد مراکز و برگزاری همایشها برای نزدیک کردن مذاهب اسلامی به منظور فروریختن دیوار روانی میان سنی ها و شیعیان.
ایجاد موسسات خیریه به بهانه کمک به نیازمندان که شامل ساخت مدرسه و بیمارستان می شود. این مراکز به ترویج شیعه گری می پردازند.
پذیرش گروه های آموزشی اعزامی برای تحصیل در قم – در این شهر، 300 موسسه ونهاد مذهبی وجود دارد. مدیریت و حمایت مالی این موسسات را مرکز جهانی علوم اسلامی به عهده دارد. سرویس های اطلاعاتی امنیتی پشتوانه مالی این مرکز هستند. بیش از 50 هزار طلبه و دانشجو از 70 کشور آفریقایی و آسیایی و اروپایی و آمریکا در این نهادها مشغول به تحصیل هستند. این افراد در نهادهای مذهبی و حوزه علمیه ایران مورد شست و شوی مغزی قرار گرفته و اندیشه تشیع در اذهان آنها تحکیم و ترسیخ می شود. دانش پژوهان اعزامی به ایران در هیات مبلغان مذهبی به کشورها و جوامع خود بازمی گردند.
تولید فیلم ها و سریال های هنری و درام جذاب با بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته. این برنامه ها، دست کم، منجر به تشویش مخاطبان و اخلال در اصول ثابت عقیدتی و فکری آنها می شود. در این شرایط، دیوار روانی میان شیعیان و سنی ها فرو ریخته و بستری برای پذیرش مفاهیم تشیع در مخاطبان این برنامه ها ایجاد می شود. [37]
راه اندازی ده ها شبکه ماهواره ای و سایت های گوناگون با نگرش جانبدارانه. شبکه “العالم” نمونه این کانال های ماهواره ای است که به پخش اخبار ساختگی و محو حقایق و نشر مطالب دروغین به سود طرح ایرانی می پردازد.
گردشگری دینی برای کشورهای هدف. این برنامه در راستای تاثیر بر ذهنیت مردم این کشورها و پذیرش تشیع انجام می شود. برای مثال، گردشگری دینی در سوریه برای شیعیان در نظر گرفته شده است. حدود یک میلیون و 500 هزار ایرانی، هر ساله، عازم سوریه می شوند. آنها، به ویژه عازم منطقه زینبیه در دمشق می شوند. این امر، بهانه ای به دست روحانیون شیعه داده تا برای همیشه در آنجا مستقر شوند تا جایی که حوزه علمیه زینبیه بعد از حوزه قم و نجف در مرتبه سوم در جهان قرار دارد.
بهره برداری از فضای نسبتا آزاد در برخی کشورها به ویژه در کشورهای اروپایی و قاره آمریکا به منظور شیعه سازی مسلمانان مقیم در این کشورها. این افراد که عمدتا با فشارهای اقتصادی فراوانی رو به رو هستند در مراکز شیعیان در کشورهای یاد شده مورد حمایت و تشویق مالی قرار می گیرند. مراکز شیعیان در هلند، بلژیک، ایتالیا و آمریکا به نقش آفرینی گسترده ای در این زمینه می پردازند. [38]
2-سیاسی کردن تشیع [تغییر وفاداری ها]:
سیاسی کردن تشیع به مرحله دوم گسترش و بسط نفوذ شیعی برای دستیابی به اهداف مورد نظر اطلاق می شود. مقصود از آن جنبه “سیاسی” دادن به مساله تشیع است. به دنبال تشکیل هسته های شیعی از طریق ابزارهای گسترش و ترویج تشیع نوبت به سیاسی کردن این مذهب می رسد. کاربرد این ابزارها در کشورهایی است که دارای اکثریت شیعه نیستند. ساز و کارهای گسترش و ترویج تشیع ممکن است برای تحریک و جهت دهی به اقلیت شیعه در این کشورها به کار گرفته شود. جمعیت شیعیان در کشورهایی که این پروژه در آنها اجرا می شود معمولا قابل توجه می باشد. هدف از اجرای چنین پروژه ای، جهت دهی سیاسی به شیعیان به منظور رسیدن به مقاصد سیاسی و جاه طلبی ها و برنامه های کسانی است که این جریان سیاسی را ایجاد کردند. این جریان سیاسی در صدد القای این مساله است که شیعیان کشورهای هدف که وارد جهت گیری های سیاسی شدند با حکومت مرکزی یعنی ایران پیوند دارند. در نتیجه، شیعیان کشورهای مورد نظر که وارد این فرآیند سیاسی شده اند ایران را به عنوان نخستین وطن خود می خوانند. این افراد به عنوان مزدور علیه وطن اصلی خود و به سود ایران یعنی وطن نخست شان عمل می کنند. اینها در راستای تامین منافع ایران فعالیت می کنند و از ایران برای خدمت به اهداف این کشور دستور می گیرند.

به عبارتی دیگر، ایران روشی همانند کودتاچیان در پیش گرفته است. ایران شیعیان را که شهروندان “ساده و عادی” هستند از دیگر ساکنان متمایز می کند و سپس، آنها را با تنظیم رفتاری متفاوت از بقیه اقشار جامعه در انزوا قرار داده و وابستگی های آنها را [ از طریق تغییر وفاداری آنها به نفع ایران به جای کشورهای اصلی] تغییر می دهد. در نتیجه، این گروه های جمعیتی با جهت دهی های ایران در وضعیت دشمنی با کشورها و جوامعشان قرار می گیرند و به جریان هایی تبدیل می شوند که تعامل خصمانه ای با محیط اطراف دارند. این در حالیست که این گروه های جمعیتی شیعی، اصولا، بخشی از جامعه و کشور خود هستند. حالا بعد از سیاسی شدن این گروه ها، ایران با فعالیت های تبلیغاتی برای تغییر باور و عقیده آنها می کوشد[39]. ایران در مرحله سیاسی کردن شیعیان از ابزارهای گوناگونی بهره می گیرد از جمله:
تشکیل جنبش ها و احزاب سیاسی هوادار در کشورهای مورد نظر: ایران از این طریق در صدد تغییر معادله سیاسی به سود طرح مورد نظر است. به همین دلیل، جنبش ها و احزاب شیعی بی حد و حصری در کشورهای فراوانی در جهان پدید آمدند. این پدیده، در منطقه عربی ما بیشتر به چشم می خورد. از میان این تشکیلات می توان به جنبش “امل” و “حزب الله” در لبنان و مجلس اعلا، حزب الدعوه، جریان صدری و غیره در عراق و حزب عمل اسلامی، حزب الدعوه و جمعیت شیعی وفاق در بحرین و تحالف اسلامی وطنی و تجمع العداله و السلام کویت و حزب الحق، حزب الامه و جنبش الشباب المومن [انصار الله کنونی] یمن و حزب الوحده تونس و جنبش الصابرین فلسطین و حزب الوحده الاسلامیه افغانستان و نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان و جنبش اسلامی شیعیان نیجریه و شورای ملی ایرانیان آمریکا “نایاک” اشاره کرد. تمامی این جنبش ها و احزاب در راستای تامین منافع ایران در کشورهای یاد شده فعالیت می کنند. جریان ها و احزابی همچون “حزب الله” لبنان از طریق فشار به دولت و حوثی های یمن در راستای به شکست کشاندن تحرکات سیاسی غیر همسو با منافعشان عمل می کنند. در واقع، به حوثی ها ابلاغ شده بود تا طرح راهکار سیاسی در یمن را ناکام کنند. این طرح از سوی کشورهای خلیج ارائه شده بود. کار حوثی ها به جایی کشیده که با دریافت حمایت نظامی تا اشغال صنعا پایتخت یمن در سپتامبر 2014 میلادی [مهر 1393 شمسی[ پیش رفتند. [40]
-سیاست مهار و ائتلاف با سایر فرقه های شیعه: ایران با مهار و ائتلاف با سایر فرقه های شیعه و به کارگیری ادبیات مذهبی متباین و حتی بعضا متناقض در جهت سردمداری شیعیان حرکت می کند. کما اینکه، این کشور با این ابزار به دنبال تسلط بر محیط جغرافیایی جدید و افزایش شمار منتسبین به شیعه است. ایران از حضور فرقه های شیعه در کشورهای سنی نشین بهره برداری می کند. ایران با طرح ادعای بازگشت فرع [مذهب علوی] به اصل [مذهب جعفری[ توجه خود را بیشتر معطوف فرقه هایی می کند که از نظر نشأت و اصول عقیدتی و پرورشی وجه مشترکی با شیعه دوازده امامی دارند. فعالیت های زود هنگام حسن شیرازی عراقی در دهه شصت میلادی [دهه چهل شمسی] نقش مهم و بارزی در دعوت از علوی ها و تشویق فرزندان باذکاوت علویان به تحصیل در قم ایفا کرد. او حوزه علمیه زینبیه را تاسیس کرد که بعد از حوزه های علمیه نجف و قم در درجه سوم اهمیت قرار دارد. موسی صدر و محسن حکیم و محمد حسین فضل الله بعد از شیرازی به راه وی ادامه دادند تا جایی که جریان جدیدی در فرقه نصیریه در سوریه شکل گرفت. این جریان بر این اعتقاد بود که تفاوتی میان شیعیان دوازده امامی و نصیریه وجود ندارد و تفاوت بین دو فرقه تنها به فروع برمی گردد که آنهم به اصل مذهب لطمه ای نمی زند. ثمره تلاش های نصیری ها این بود که بزرگان این فرقه در قرداحه سوریه –مقر نصیریه- در سال 1980 میلادی [1359 شمسی] تصمیم گرفتند تا نزدیک به 500 نفر از جوانان علوی را برای تحصیل در حوزه علمیه قم و کسب تخصص در مذهب جعفری به آنجا ارسال کنند [41]. از همین جا، ائتلاف استراتژیک دراز مدتی میان نظام نصیریه و انقلاب خمینی شکل گرفت. این ائتلاف بعد از به قدرت رسیدن بشار اسد تقویت و از حالت ائتلاف به سلطه ایران بر سوریه بعد از سال 2000 میلادی [1379 شمسی[ و سلطه تام ایران بعد از خیزش های بهار عرب در سال 2011 میلادی [1389 شمسی[ تبدیل شد.
3- تشیع خشن [میلیتاریزه کردن تشیع]: تشیع خشن به مرحله سوم گسترش و بسط نفوذ شیعیان اطلاق می شود. مقصود از این اصطلاح “نظامی کردن گروه های جمعیتی شیعیان در خارج از ایران و ارائه حمایت های آموزشی و تسلیحاتی و عضو گیری آنهاست. ایران با فرستادن تشکیلات نظامی و پیکارجویان نظامی و مشاوران غیر نظامی به این گروه ها، آنها را در دستیابی به قدرت در کشورهایشان توانمند می سازد. البته، ایران برای رسیدن به این هدف، رویکرد خشونت آمیز و مسلحانه یا تجزیه و تضعیف حاکمیت در کشورهای دارای گروه های جمعیتی شیعه را دنبال می کند. ایران با این رویکرد، کشور قوی تری شده و کشورهای مورد نظر به دلیل عدم توانایی برای مقابله با ایران در وضعیت شبه اشغال شده قرار می گیرند.” این، محور اصلی فعالیت های برون مرزی ایران را تشکیل می دهد. بقیه امور در خصوص اهداف ایران و ابزارهای به کار رفته برای تحقق آنها امور فرعی یا اقداماتی هستند که تابع رفتار استراتژیک ایرانند. این تعریف، مسائل کلان تفکر و برنامه ریزی ایران از جمله برنامه های استراتژیک تفصیلی یا مجموعه ای از رویکردهای سیاسی و اجتماعی و دیپلماتیک و رسانه ای و اقتصادی و غیره را در بر می گیرد. [42]

بدیهی است که هدف نهایی –تا زمانی که تحقق نیابد- جنبه تئوریک و معنوی داشته و برنامه های استراتژیک را نمی توان یک دفعه عملی کرد. این برنامه ها در چندین مرحله و با رفتارها و تاکتیک ها و اقدامات متنوع و گوناگون و در چندین مقطع زمانی به مرحله اجرا در می آیند. میلیتاریزه کردن تشیع مبنای برنامه ها و فعالیت های سپاه پاسداران ایران و سازمان های مرتبط با آن است. این خط مشی، پدیده ای عملی است که از آغاز برنامه ریزی برای تحقق هدف مورد نظر یعنی برپایی امپراتوری یا از زمان قدرت یابی خمینی در ایران در سال 1979 میلادی [1357 شمسی] تا کنون جریان دارد. بنابر این، واضح و آشکار است که میلیتاریزه کردن تشیع متکی بر مجموعه ای از برنامه ها یا اقدامات است که نه تنها در کشورهای محیط جغرافیایی حکومت مرکزی [ایران] انجام می شود بلکه این برنامه ها همچون جنبشی است که در سراسر جهان به خصوص جهان عرب جریان دارد. با این اوصاف، می توان گفت که آنچه اکنون شاهد آن هستیم ایجاد امپراتوری فارسی با ماهیت منطقه ای نیست بلکه برنامه ای در جهت ایجاد قدرت امپراتوری جهانی است.

در این میان، عراق و سوریه و لبنان و یمن کشورهایی هستند که رویکرد میلیتاریزه کردن تشیع و ایجاد به اصطلاح “کمربند شیعی” به شکل واقعی تر از همه کشورها در آنها پیاده شده است. چهار کشور یاد شده با توجه به بافت مذهبی و وجود میزان معینی از شیعیان و پیروان مراجع تقلید ایران در آنها و واقع شدن در منطقه ناامن و چند پاره از لحاظ سیاسی، صحنه اجرای تشیع خشن شده اند.
این منطقه بعد از خیزش های بهار عرب در چهار کشور از جمله سوریه و یمن در اوایل سال 2011 میلادی [1389 شمسی[ دستخوش هرج و مرج امنیتی شد. قیام های مردمی در سوریه و یمن به جنگ و کشمکش هایی تبدیل گشت که قدمگاهی برای بازیگران منطقه ای از جمله ایران و بازیگران بین المللی از جمله روسیه ایجاد کردند. حالا، ایران و روسیه با وجود اختلافات تاریخی که با یکدیگر دارند به دو کشور متحد و دوست و دارای منافع مشترک تبدیل شده اند. منافع این دو کشور به امنیت و ثبات کشورها لطمه زده است. علاوه بر این، فضای خلأ در منطقه ناشی از نبود بازیگران عرب مؤثر و مقتدر برای خنثی سازی برنامه ها و طرح های ایران است. به چنین شرایطی باید عدم نقش آفرینی فعال و مؤثر آمریکا و دوری از “سیاست مهار منطقه ای ” در دوره پرزیدنت اوباما را نیز افزود.

شاخص های برجسته مبنی بر میلیتاریزه کردن تشیع در چهار کشور یاد شده به شرح زیر است؛ هرچند کشورهای دیگری هم شاهد این رویکرد هستند:
الف-آموزش و عضوگیری: نیروی قدس مسئولیت فعالیت های نظامی برون مرزی را به عهده دارد و سردار قاسم سلیمانی فرمانده این شاخه نظامی است. مسئولیت آموزش نیروهای شیعه سوری و عراقی و یمنی و لبنانی و افغانی و دیگر کشورها و حتی پیکارجویان ایرانی به عهده نیروی قدس است. عمده ترین مراکز آموزشی سپاه قدس، پادگان “امام علی” در شمال تهران و پادگان “امیرالمومنین” در غرب تهران و پادگان “مرصاد” در شیراز است. پادگان شیراز یکی از مهم ترین مراکز آموزش نیروهای خارجی به منظور آماده سازی برای پیوستن به گروه های شبه نظامی مسلح و هماهنگ سازی تحرکاتشان برای تسلط بر ارکان حاکمیت در کشورهای مورد هدف است.
ب- حمایت های تسلیحاتی و مالی: گروه های شبه نظامی عراق میلیون ها دلار پول و اسلحه از ایران دریافت می کنند. برای مثال، کمک های مالی ماهانه ایران به گروه “عصائب اهل حق” بالغ بر یک و نیم میلیون دلار آمریکایی است. این کمک ها صرف حمایت مالی از 5-10 هزار پیکارجو می شود. حزب الله از طریق دروازه سوریه به قراردادهای چند میلیونی دست یافت تا از پشت به لبنان خنجر زده و به عنوان کارتی برای فشار به نظام سیاسی لبنان در راستای تامین خواسته های ایران نقش آفرینی می کند. ایران، مرتب برای حوثی های یمن محموله تسلیحاتی می فرستد و در سوریه هم میلیون ها دلار پول خرج حمایت های تسلیحاتی اسد و گروه های شبه نظامی شیعه که در کنار اسد می جنگند کرده است.[43]
ج- ارسال نیرو: ایران نه تنها به آموزش و جذب نیرو و ارسال اسلحه به گروه های شبه نظامی مسلح در سوریه و عراق و یمن می پردازد بلکه پیکارجویان نظامی و مشاوران غیر نظامی خبره را برای فیصله دادن به درگیری های جاری به سود شیعیان و تصرف مناطق جغرافیایی بیشتری، راهی این کشورها می کند. این نیروها و مشاوران در حوزه قدرت می کوشند تا با به دست گرفتن کنترل معادله سیاسی در این کشورها در راستای جهت گیری های طرح ایران عمل کنند. شواهد این امر در زیر آمده است:
-تصاویر فرماندهان سپاه در جریان شرکت در درگیری های جاری در کشورهای یاد شده در رسانه های عربی و خارجی منتشر می شود. این افراد مسئولیت تطبیق و نظارت و جهت دهی به دستورات ولی فقیه را به عهده دارند. سردار قاسم سلیمانی از جمله فرماندهان سپاهی شرکت کننده در این درگیری ها است که تصاویری از وی در درگیری های فلوجه و موصل و حلب منتشر شده است.
-اعتراف رسمی فرماندهان ارشد ایران: اظهارات محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران ایران در سپتامبر 2012 میلادی [مهر ماه 1391 شمسی] نمونه بارز این اعتراف ها است. او گفت “مقام های عالی رتبه نظامی ایران در سوریه برای حمایت از نظام رئیس جمهور بشار اسد حضور دارند.” او در یک اعتراف خطرناک در ژانویه 2016 میلادی [دی 1394 شمسی[ تصریح کرد این ارگان “نزدیک به 200 هزار نیروی سپاهی را در 5 کشور سوریه و عراق و یمن و پاکستان و افغانستان تجهیز کرده است.” [44] حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاهی در ماه مه 2014 میلادی [اردبیهشت 1393 شمسی[ گفت “ایران به جنگ در شهرهای سوریه ادامه داده و نیروهای بسیجی بیشتری به سوریه اعزام می کند.” [45[ همدانی در اکتبر 2015 [مهر 1394 شمسی[ در سوریه کشته شد. کمیته دفاعی پارلمان عراق در سال 2015 میلادی [1394 شمسی[ گفت اسنادی مبنی بر حضور 30 هزار نیروی ایرانی در عراق در دست دارد.
-کشته شدن فرماندهان نظامی ایرانی در عراق و سوریه: بنا به برآوردها، حدود 700 فرمانده /نظامیان با رتبه پایین تر از سال 2011 میلادی [1389 شمسی] در عراق و سوریه کشته شده اند. سردار حمید تقوی بارزترین این فرماندهان نظامی است که در دسامبر 2014 میلادی [دی ماه 1393 شمسی] در عراق کشته شد. [46] علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در پی این حادثه گفت “اگر تقوی ها در سامرا خون ندهند ما باید در ایران خون بدهیم.” [47] خامنه ای در فوریه 2016 میلادی [بهمن 1394[ ضمن تمجید از این نیروها گفت “اینها رفتند با دشمن مبارزه کردند. اگر اینها مبارزه نمی کردند دشمن می آمد داخل خاک کشور…اگر جلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان با اینها می جنگیدیم.” [48]
د-ایجاد گروه های شبه نظامی مسلح: ایران نه تنها به بسیج کردن ده ها هزار نیروی خارجی در قالب گروه های شبه نظامی شیعه اکتفا نکرد که به تشکیل گروه های شبه نظامی مسلح تحت نام های گوناگون پرداخت. حضور این گروه ها با ملحق شدن به نیروهای اعزامی در سوریه که زیر نظر سپاه قرار دارند تثبیت و تحکیم شد. بیش از 50 گروه شبه نظامی در عراق و سوریه فعالیت می کنند:
1-عراق: گروه شیعی حشد شعبی، گردان های حزب الله عراق، جنبش نجبا، عصائب اهل حق، لشکر ابوالفضل عباس، جیش المهدی، گروه شباب رسالی، سرایا عاشورا، سرایا السما، سرایا الخراسانی، گردان های سیدالشهدا، تیپ ذوالفقار، گروه صادقین، تیپ امام علی، تیپ امام حسین، فیلق وعده صادق و گروه های شیعی دیگر در این کشور فعالیت می کنند.
2- سوریه: ایران در اوت 2016 میلادی [مرداد 1395 شمسی] از تشکیل “ارتش آزادی بخش شیعی” برای فعالیت های برون مرزی خبر داد. رهبری این گروه را قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به عهده دارد. مقر “ارتش آزادی بخش شیعی” در سوریه است. [این ارتش متشکل از نیروهای لشکر “فاطمیون” و لشکر “زینبیون” و لشکر “حیدریون” و لشکر “حزب الله” است. لشکر “فاطمیون” از شیعیان افغان و لشکر “زینبیون” از شیعیان پاکستان و لشکر “حیدریون” از شیعیان عراق تشکیل شده است. لشکر “حزب الله” به دو شاخه تقسیم می شود. شیعیان لبنان شاخه اول و شیعیان سوریه شاخه دوم این گروه را تشکیل می دهند. اغلب افراد حزب الله در سوریه از شیعیان دمشق هستند. ایران از مجموع گروه های نظامی یادشده دست به تاسیس ارتش آزادی بخش شیعه در منطقه به فرماندهی سلیمانی زده است.[ گروه شبه نظامی موسوم به دفاع وطنی بیش از 80 هزار نیرو دارد که همه آنها از هواداران اسد و به خصوص شیعیان علوی هستند. ایده تشکیل این گروه به ایران برمی گردد و به نوعی نسخه برداری از سازمان بسیج ایران است. سرایا دفاع مردمی و عصائب اهل حق سوریه و تیپ ابوالفضل العباس در سوریه فعالیت می کنند. [49]
4- ادغام گروه های شبه نظامی در ساختار حاکمیت: بعد از فرآیند میلیتاریزه کردن تشیع نوبت به ادغام گروه های شبه نظامی در ساختار رژیم های کنونی برای مشروعیت بخشی و رسمیت دادن به تحرکات گروه های شبه نظامی شیعه در راستای اجرای دستورات رهبر ایران می رسد. فشار ایران به دولت عراق برای ادغام گروه های شبه نظامی حشد شعبی در ارتش عراق تشدید شد. پیغام های تهران به بغداد در این خصوص در دوره اخیر ادامه یافت تا جایی که ایران به دولت عبادی هشدار داد که باید تکلیف حشد شعبی را تا پیش از پایان نبرد موصل تعیین کند. مقام های ایرانی گفتند که بلاتکلیفی این گروه، برخی جریان ها در عراق و برخی نهادهای بین المللی را تشویق می کند تا مطالباتی در خصوص انحلال حشد شعبی مطرح کنند. هشدار ایران باعث شد تا حیدر عبادی نخست وزیر عراق در تاریخ 26/7/2016 [5 مرداد 1395 شمسی[ دستور ادغام نیروهای گروه شیعی “حشد شعبی” را در ارتش عراق صادر کند. پارلمان عراق در 26/11/2016 [6 آذر 1395 شمسی] با تایید 170 نماینده از مجموع 208 نماینده حاضر در جلسه با “قانون هیئت حشد شعبی” موافقت کرد. گروه ها و تشکیلات حشد شعبی بر اساس این قانون، مجموعه های نظامی مستقلی به شمار می روند که از حقوق و مزایا برخوردار بوده و به عنوان نیروی پشتیبان نیروهای مسلح عراق به وظایف خود متعهد هستند. حشد شعبی ماموریت و فعالیت های خود را به درخواست و دستور فرمانده کل نیروهای مسلح انجام می دهد. این تشکیلات از ستاد فرماندهی و تیپ هایی از نیروهای پیکارجو تشکیل شده است. حشد شعبی و اعضای آن با توجه به قوانین نظامی معمول فعالیت می کنند.[50]
تصویب قانون هیئت حشد شعبی در عراق در بطن خود پیامدهای منفی در سطح داخلی و خارجی دارد؛ چرا که حالا، فعالیت های این گروه زیر چتر قانون انجام می گیرد و به رسمیت شناخته می شود. طبق این قانون، گروه حشد شعبی بخشی از نیروهای نظامی رسمی در عراق به شمار رفته و تمامی فعالیت های آن دارای پشتوانه قانونی است. با توجه به این قانون، افراد حشد شعبی اجازه دارند در ارتش عراق نیز ارتقاء درجه یابند. قانون هیئت حشد شعبی منجر به تضعیف هرچه بیشتر ارتش عراق و فرقه ای شدن آن می شود. نکته قابل اشاره در این زمینه، اظهارات هادی العامری رئیس سازمان بدر و از فرماندهان حشد شعبی در ماه اوت 2016 میلادی [شهریور 1395 شمسی] است. او گفت نیروهای حشد شعبی قوی تر از ارتش عراق شده است.
کما اینکه، تصویب قانون هیئت حشد شعبی عامل عمده ای در دامن زدن به کشمکش های منطقه ای خواهد بود، چه اینکه، این قانون به نفوذ ايران در عراق جنبه قانونی بخشیده و تشکیلات تحت نفوذ ایران به بهانه تعقیب عوامل “داعش” از خاک سوریه انتقال یافته به طور رسمی در ارتش عراق ادغام می شوند. شاید بسیاری از طرف های منطقه ای به دلیل همین قانون، حشد شعبی را یک گروه شبه نظامی فرامرزی تصور می کنند که به نیابت از تهران وارد جنگ می شود و این امر در بالاگرفتن تنش های فرقه ای در منطقه سهیم خواهد بود. نیز، تصویب قانون هیئت حشد شعبی گویای این است که ایران برای “نهادینه کردن” فعالیت های متحدانش و ساز وکارهای نفوذ استراتژیکش در عراق می کوشد و این تلاش ها به نتیجه رسیده است. از این رو، می توان گفت تاثیر خطرناک تر این قانون بر آینده عراق است، چرا که نهاد نظامی عراق، به طرف اصلی و عمده در اختلافات میان شیعیان و سنی ها بدل شده و زیر سلطه مناسبات فرقه ای می رود. بدین ترتیب و باتوجه به این قانون، هر گونه تلاشی برای تبدیل نهاد نظامی عراق به یک مؤسسه فراگیر ملی در سطح کشور بی نتیجه خواهد بود و به تبع آن، تلاش ها برای رسیدن به دولت شهروند مدار به معنای واقعی شکست خواهد خورد.[51]

ششم- ارزیابی عینی ژئوپلیتیک شیعه:
هر یک از تئوری ها یا استراتژی های مختص دوره خاصی در یک واحد نظام بین الملل نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد. تئوری های استراتژیک، به معنای دقیق تر، به منظور تضعیف نقاط قوت دشمن و کاهش اثرات نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت طرف مقابل وضع شده و مورد بررسی قرار گرفته و اجرا می شوند.
نقاط قوت و نقاط ضعف تئوری ژئوپلیتیک شیعه:
1-نقاط قوت: بنیان های ژئوپلیتیک شیعه از نقاط قوت این تئوری و عامل اصلی ترویج این تئوری در کشورهای مورد هدف به شمار می رود. نقاط قوت دیگر تئوری ژئوپلیتیک شیعه به شرح زیر است:
-وزن نسبی حکومت مرکزی [ایران] و برآورد قدرت جامع و توانمندی های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی و برخورداری از خبرگی در رویکرد توسعه گرایانه.
-بافت مذهبی کشورهای سوریه و عراق و یمن و کشورهای خلیج. این کشورها در قلمرو طرح ایران واقع شده و در فضای حیاتی این کشور در درجه اول اهمیت قرار دارند.
-چه بسا، فضای غفلت و فقدان نگرش قوی درباره ماهیت خطر شیعی مهم ترین عامل برآورده شدن بخشی از اهداف استراتژی شیعی است. ضعیف بودن و چند پارگی کشورها و ملت های مورد نظر طرح ایران بستر مناسبی برای ایران در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر ایجاد کرده است.
-فقدان به اصطلاح “طرح سنی/عربی” در مواجهه با به اصطلاح “طرح شیعی/فارسی” و نبود بازیگر یا بازیگران محوری سنی یا عربی [به استثنای عربستان سعودی. نشانه های این نقش آفرینی در رهبری ائتلاف عربی و اسلامی توسط عربستان سعودی نمود پیدا می کند.] بدین معناست که هیچ کشوری وجود ندارد تا مسئولیت احیا و پرچمداری طرح سنی/ عربی را در برابر طرح شیعی به عهده گرفته و از آن دفاع کند. به عبارتی دیگر، کشورهای عربی برداشت واحدی درباره تصور خود از نقش ایران ندارند. فقدان برداشت مشترک ناشی از تفاوت منافع و تفاوت عقیده حاکم در این کشورها و تصورات ویژه هر یک از ایران می باشد. ایران در نظر برخی کشورهای عربی عامل تهدید تلقی می شود و عقیده شیعه گری محرک ایران است. در این میان، کشورهای عربی هم هستند که به ایران به چشم عامل متعادل کننده در منطقه می نگرند. ایران در دیدگاه دسته سوم یک متحد استراتژیک به شمار می رود.
-نقش آمریکا در منطقه، به ویژه در دوره اوباما، کم رنگ تر شد و در مقابل، بازیگران فعال بین المللی تازه و متحد ایران مثل روسیه و چین بروز کردند.
-برخورداری مراکز تصمیم ساز ایران از عامل ادراک. این مراکز درباره ظرفیت های ملی دولت و امکانات مادی و معنوی و حد و مرز نقش آفرینی ایران ادراک و آگاهی کامل دارند. شرایط منطقه ای و بین المللی هم بستر مناسبی برای نقش آفرینی مؤثر و فعال ایران ایجاد کرده است.
2-نقاط ضعف: اما، تئوری ژئوپلیتیک شیعه نقاط ضعف بزرگی هم دارد. با وجود همه دستاوردهایی که این استراتژی و به ویژه تئوری ژئوپلیتیک شیعه بدان دست یافته اما خللی هم بر آن وارد است. برخی موارد از خود این تئوری و برخی دیگر از حکومت مرکزی حامی این طرح ناشی می شود. مهم ترین نقاط ضعف تئوری ژئوپلیتیک شیعه عبارتند از:
الف- ابعاد مذهبی آشکار در تئوری ژئوپلیتیک شیعه که منجر به پدیدار شدن ژئوپلیتیک قومی –مذهبی-سنی در منطقه برای مواجهه ژئوپلیتیک شیعه می شود. به ویژه اینکه، فلات فارسی توسط ملت های غیر فارس که درون به اصطلاح “جغرافیای ایران” زندگی می کنند محاصره شده است. به این باید، کمربند کشورهای آسیای میانه و پاکستان و ترکیه و افغانستان را افزود.
ب-حکومت مرکزی برای تکیه بر گروه های جمعیتی شیعه و پرهیز از فروپاشی، غالبا، باید از قدرت زیادی برخوردار باشد . حکومت مرکزی ایران از چنین قدرت دلخواه و مطلوبی برخوردار نیست. از این رو، چنانچه حکومت مرکزی به دنبال مداخله جویی در کشورهای همسایه قدرت و نیروی خود را از دست دهد و تضعیف شود در این صورت، با وضعیتی مشابه اتحاد جماهیر شوروی سابق ولیکن در ایران رو به رو می شویم.
ج- ژئوپلیتیک شیعه، به هیچ وجه، یک نیاز تمدنی برای مردم ایران نیست. این تئوری، در وهله اول، خود ایرانیان را هدف گرفته و بزرگ ترین فجایع را برای آنها به همراه دارد. ایرانیان بر اثر این تئوری مبتنی بر توسعه گری، درگیر جنگ ها و کشمکش هایی می شوند که ثروت های آنها را به باد می دهد و اثرات منفی بر وضعیت معیشتی شان دارد. این طرح در دوره شاه هم منجر به گسترش فساد و دو برابر شدن میانگین بیکاری و فقر و به هدر دادن منابع کشور در راستای تامین تمایلات و افکار توهمی شاه شد. شاه دچار جنون عظمت طلبی شده بود. مردم در سال 1979 میلادی [1357 شمسی] به دلیل اجرای این طرح علیه شاه قیام کردند.

د- مشکلات فراوان داخلی وخارجی که حکومت مرکزی [ایران] با آنها رو به روست. منشأ این مشکلات عبارت است از:
-تنوع و رقابت و کشمکش های قومی میان فارس های دارای گرایش های ناسیونالیستی و قومیت های ساکن ایران که عبارتند از: عرب ها و آذری ها و کردها و بلوچ ها و لرها و ترکمن ها و ترک ها و بختیاری ها و قشقایی ها و بقیه فارس ها و گروه های دیگری که حتی در ساختار حکومت مرکزی [ایران] حضور دارند. همه می دانیم ایران کشوری است که از قومیت ها و فرقه ها و ادیان گوناگونی تشکیل شده است. جمعیت فارس ها که در مرکز ایران مستقر هستند نزدیک به 48% جمیعیت کل کشور است. ترک ها، بزرگ ترین اقلیت قومی ایران و تشکیل دهنده 24% کل جمعیت ایرانند. کردها در غرب ایران سکونت دارد و 10% جمعیت کشور را تشکیل می دهند. جمعیت لرها در غرب کشور به 8% درصد جمعیت کل ایران می رسد. عرب ها در جنوب و جنوب غرب کشور زندگی می کنند که حدود 4% جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند. جمعیت بلوچ های ساکن شرق و جنوب شرق 2% و ترکمن ها در شمال شرق 2% و دیگر اقلیت های قومی ایران 2% است. البته، ناگفته نماند که آمارهای متفاوتی درباره جمعیت اقلیت های قومی در ایران وجود دارد که ناشی از عدم وجود آمار رسمی دقیقی در این زمینه است. بیشتر اقلیت های قومی در ایران در مناطق مرزی کشور زندگی می کنند. این عامل برای رهبران ایران به چالش بزرگی تبدیل شده است؛ چرا که گرایش های استقلال طلبی در میان شماری از این اقلیت های قومی و مذهبی وجود دارد.

مهم ترین چالش، عدم وجود گروه های متحد با گروه جمعیتی فارس ها در مرکز است. عرب های ساکن جنوب و جنوب غرب با کشورهای خلیج امتداد جمعیتی دارند. بلوچ های ساکن در جنوب و جنوب شرق ایران از امتداد جمعیتی با پاکستان و افغانستان برخوردارند. ترکمن های ساکن شمال و شمال شرق کشور با ترکمنستان امتداد جمعیتی دارند. ترک های ساکن شمال و شمال غرب ایران با جمهوری آذربایجان و کردهای ساکن غرب کشور با ترکیه و کردستان امتداد قومی دارند. این اقلیت های قومی رویای برپایی کشور قومی مستقل و بزرگی دارند. جریان های قومی دارای شاخه های نظامی و مسلح بوده و به دنبال تحقق این هدف هستند. از این مساله که بگذریم باید به این نکته اشاره کرد که اقلیت های قومی و مذهبی به ویژه اقلیت اهل سنت در ایران از ستم مذهبی و ملی رنج می برند که منجر به ایجاد فضای دشمنی در ایران شده است.
-با وجود تنوع فعالیت های اقتصادی اما اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز متکی است. تکیه بر درآمدهای نفتی با توجه به قسمت های نسبتا وسیع بیابان و کمبود آب سالم برای آشامیدن و آبیاری در این کشور است. بیشتر دریاچه های ایران آب شور دارند و به دلیل بیابان های وسیع زمین های حاصلخیز چندانی در ایران وجود ندارد. این عوامل جغرافیایی اثرات منفی بر امنیت و ثبات در ایران دارد. یکی از دلایل کسری بودجه ایران همین نیازمندی های ناشی از شرایط معیشتی دشوار در مناطق بیابانی است، به ویژه اینکه حکومت ایران در راستای توسعه گری و گسترش امتداد جمعیتی شیعیان در کشورهای هم جوار فعالیت می کند.

نتیجه گیری:
-با وجودی که اصطلاح مرزهای کم رنگ در علم ژئوپلیتیک به توسعه گری و گسترش نفوذ کشورها تا سر حد تامین منافعشان اشاره می کند اما ژئوپلیتیک شیعی با حجم توانمندی های ایران و حد و مرز این کشور در بسط و گسترش نفوذ و توسعه گری در محیط منطقه ای ارتباط دارد. نیز، با توجه به مفاهیم برآمده از انقلاب- از جمله صدور انقلاب و یاری مستضعفان بنا به زعم انقلاب ایران- ژئوپلیتیک شیعه عملا منجر به ایجاد هلال شیعی خواهد شد و این، در تناقض آشکار با ادبیات ایران قرار دارد. ایران هر گونه اتهامی مبنی بر تلاش برای ایجاد هلال شیعی را نفی می کند.

-عدم برخورداری ایران از ابزارها و امکانات لازم برای پیاده کردن تئوری ژئوپلیتیک شیعی. ایران از امکانات داخلی اقتصادی و نظامی و فکری و سیاسی آنچنانی برخوردار نیست که بتواند به وسیله آنها بحران های داخلی را حل کند و نگرش و استراتژی خود را به منطقه و جهان تحمیل نماید. داشتن چنین توانمندی هایی برای نتیجه بخش بودن طرح ژئوپلیتیک کشورها ضروری به نظر می رسد. ایران گرفتار بحران های اقتصادی داخلی حتی بعد از توافق هسته ای در ماه ژوئیه 2015 میلادی [تیر ماه 1394 شمسی] و لغو تحریم های اقتصادی است. این مشکلات اقتصادی در موارد زیادی نمود پیدا کردند از جمله: کاهش ارزش پول کشور در برابر دیگر ارزهای خارجی، وخیم شدن وضعیت معیشتی مردم تا جایی که اخیرا شاهد گسترش پدیده “کارتن خوابی و گورخوابی” بودیم، افزایش بیکاری، صرف نظر کردن برخی شرکت های خارجی از سرمایه گذاری در ایران و غیره. همچنین، ایران فاقد قدرت نظامی لازم برای برقراری ثبات و امنیت بوده و نمی تواند بین اعزام نیرو به مناطق درگیری وتنش در داخل و مهار و سرکوب اقلیت های ناراضی از رژیم حاکم و فرستادن نیرو به سوریه و عراق تعادل برقرار کند. از این رو، ایران از توانمندی های ضروری برای ایجاد توازن مورد نظر در راستای به ثمر رسیدن تئوری ژئوپلیتیکی خود برخوردار نیست. ايران، همچنین از الگوی شناختی مورد قبول ملت ها و نظام های حاکم در اقلیم و جهان برای گسترش نفوذ پیروی نمی کند. از این رو، بعید به نظر می رسد که ایران بدون برخورداری از بنیان هایی که برای ایفای این نقش ضروری هستند ، موفق به عملی کردن نظریه مرزهای کم رنگ یا تغییر مرزهای خود شود.

-دیدگاه ژئوپلیتیکی سیاستمداران کشورها، معمولا، منجر به ایجاد هسته های مقاومت در برابر آن در کشورهای مورد هدف و شکست اجرای طرح ژئوپلیتیکی مورد نظر می شود. چنین اتفاقی در گذشته در بسیاری از واحدهای دارای گرایشات توسعه گرایانه در نظام بین الملل افتاده است. دیدگاه ژئوپلیتیکی ایران باعث ایجاد حالت آماده باش در کشورهای عربی/خلیجی منطقه شده است. این کشورها در برابر طرح ایران موضع دفاعی دارند. نمونه بارز این رویکرد دفاعی را در طرح پادشاهی عربستان سعودی مبنی بر تشکیل ائتلاف عربی نظامی و سیاسی برای مقابله با طرح توسعه گرایانه ایران در یمن دیدیم.
-دیدگاه های ژئوپلیتیکی کشورها در خصوص واحدهای دیگر نظام بین الملل، معمولا، دارای خاصیت سازنده و توسعه محور و بهبودی اوضاع کشورهای دیگر نیست بلکه منجر به چندپارگی و به باد دادن ثروات و سر به نیست کردن چهره های شاخص و پیشگام و اندیشمندان و اخراج مردم آن کشورها از میهنشان می شود. این وضعیت منجر به ظهور پدیده موسوم به “کوچ دسته جمعی نامنظم” می شود. دیدگاه ژئوپلیتیکی سران ایران هم چندپارگی و تجزیه کشورهای مورد هدف واقع در فضای حیاتی در درجه اول اهمیت برای ایران را به دنبال داشت. کشورهای سوریه و عراق و یمن در گرداب جنگ های نامحدود و بحران مهاجرت ناشی از جنگ های فرقه ای میان شهروندان یک کشور و گسترش خشونت و تروریسم گرفتار شده اند. این کشورها، حالا به پناهگاه امنی برای فعالیت های تروریستی و گروه های تندرو تبدیل شده اند.
سخن آخر، با توجه به پافشاری مراکز تصمیم ساز در ایران مبنی بر اتخاذ رویکردهای ژئوپلیتیکی در دست کم کشورهای هلال شیعی، ادامه بحران های کشدار و مسائل پیچیده در بسیاری از کشورها پس از سرنگونی رژیم صدام حسین در سال 2003 میلادی [1381 شمسی]، قیام های برخی کشورهای عربی موسوم به بهار عرب در اوایل سال 2011 میلادی [1389 شمسی]، ظهور ائتلافات جدید منطقه ای و بین المللی و ائتلاف ایران با روسیه در سطح بین الملل و با ترکیه در سطح منطقه، بیش از پیش احتمال صعود ژئوپلیتیک شیعی وجود دارد.
در مقابل، اما با در نظرگرفتن شواهدی نظیر بروز هم پیمانی های جدید عربی و اسلامی به رهبری پادشاهی عربستان سعودی، احتمال تغییر و تحول در سیاست خارجه آمریکا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در خصوص بحران های منطقه و گسترش نفوذ ایران و فاصله گرفتن ترامپ از سیاست های همتای پیشین خود، به ویژه اینکه اظهارات ترامپ گویای این نکته است که او به ایران اجازه گسترش نفوذ نخواهد داد، نگاهی دقیق به ایران از درون و بررسی اوضاع اقتصادی و قدرت نظامی این کشور برای گسترش نفوذ در کشورهای هدف و حجم حمایت مردم ایران از این رویکرد حاکمیت می توان به این نتیجه رسید که ژئوپلیتیک شیعی در حال تضعیف شدن و فروپاشی است. ایران از بافت جمعیتی گوناگون تشکیل شده که نه تنها فارس تبارها بلکه ملیت ها و مذاهب و ادیان گوناگونی را در برمی گیرد. گروه های جمعیتی بزرگی از تبارهای گوناگون همچون عرب ها و ترک ها و بلوچ ها و کردها در ایران زندگی می کنند. این گروها به هیچ وجه با طرح نژادپرستانه فارس گرا موافقت نمی کنند. طرح سلطه گری ایران و ابعاد گوناگونش در گذشته و حال با بافت جمعیتی متنوع ایران همسو نیست و این خود، دلیل واضح و قاطعی است که طرح توسعه گری ایران در راستای تامین اهداف و آرمان های مردم ایران قرار نداشته و بیانگر آمال و آرزوهای مردم ایران برای دست یابی به آزادی و عمل به اصل برابری و عدم تبعیض بین افراد و تحقق رفاه نیست.

[1]
Walter Russell Mead, The Return of Geopolitics, foreign affairs, May/June 2014 Issue, available at http://cutt.us/WjRyR, and what is "geopolitics"? - Debate on the term Geopolitics, available at http://cutt.us/MtwJm.
[2]
محمد عبدالغنی سعودی: دراسة الجغرافیا والعلاقات السیاسیة الدولیة [مطالعه جغرافیایی و روابط سیاسی بین المللی[، قاهره، کتابخانه آنجلوی مصر، 2015، ص 54-56.
[3]
محمد ریاض: الأصول العامة في الجغرافیا السیاسیة [مبانی عمومی جغرافیای سیاسی[: پژوهش تطبیقی خاورمیانه، قاهره: مؤسسه هنداوي للتعليم، ط1، 2014، ص55.
[4]
پیتر تیلور و کالین فلینت: الجغرافيا السياسية لعالَمنا المعاصِر [جغرافیای سیاسی در دنیای معاصر ما[، برگردان به عربی: عبد السلام رضوان واسحاق عبيد، کویت: المجلس الوطني للثقافة والفنون والآداب، کویت، ط1، 2002، ص46. این مقاله در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/aOTTS
[5]
Mackinder, H.J. "The geographical pivot of history". The Geographical Journal, 1904, 23, pp. 421-37. Available online as Mackinder, H.J. "The Geographical Pivot of History", in Democratic Ideals and Reality, Washington, DC: National Defense University Press, 1996, pp. 175-194.
[6]
كلاوس دادز و دیوید اتکینسون: الجغرافية السياسية في مئة عام -التطور الجیوبلوتیکی العالمی [تاریخ یک صد ساله جغرافیای سیاسی در جهان- توسعه واقعیات ژئوپلیتیکی جهان[ ، مرجع یاد شده، ص82.
[7]
د. حمدی عبيد، قراءة في استراتيجية نشر التشيُّع والدور الوظيفي لإيران في الاستراتيجية الأمريكية [تاملی بر استراتژی گسترش تشیع و نقش ایران در استراتژی آمریکا[، يك پژوهش، [مركز التفكير الاستراتيجي الالكتروني، 16/11/2015[، این مطالب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/9noLh
[8]
د. خلیل حسین: الجغرافيا السياسية - دراسة الأقاليم البرية والبحرية والدول وأثر النظام العالَمي في متغيراتها [جغرافیای سیاسی-مطالعه ای درباره اقلیم های زمینی و آبی و کشورها و اثرات نظام جهانی بر متغیرهای این اقالیم[، بیروت: انتشارات دار المنهل لبنان، ط1، 2008، ص125.
[9]
رجوع شود به مرجع سابق، ص132.
[10]
دیاکو حسینی کارشناس ارشد روابط بین الملل، پایگاه خبری فردا، ژئوپلیتیک-شیعه-واقعیت-خاورمیانه، ۲۳ أذر ۱۳۹۳، http://cutt.us/mZeFz
[11]
رجوع شود به مرجع سابق.
[12]
برزين ضرغامی، سيد محمد جواد شوشتری، سلمان انصاری زاده، ژئوپلتیک شیعه یا هلال شیعه [مبانی، اهداف ورویکردها[، پژوهشهای جغرافيای انسانی، دوره 46، شماره 1، بهار 1393، ص204 و205، این مطلب در لینک روبرو قابل مشاهده است: http://cutt.us/NYOg5
[13]
رجوع شود به مرجع سابق، صص، 199-200.
[14]
رجوع شود به مرجع سابق، ص207.
[15]
رجوع شود به مرجع سابق، ص210.
[16]
رجوع شود به مرجع سابق، ص212.
[17]
د. ولید سلیم عبدالحی: بنية القوة الإيرانية وآفاقها [ساختار و چشم انداز توانمندی های ایران[، مقاله، مركز مطالعات الجزیره، ملفات، 6/4/2013، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/OJ89T
[18]
Bhimasen Hantal.Mackinder’s Heartland Theory - Explained, your article library, http://cutt.us/3ydQO.
[19]
د. خیون العکیلی: تدهور نوعية مياه شط العرب.. المشكلة والحل [مشکل پایین آمدن کیفیت آب شط العرب و راهکار آن، سایت الصباح الجدید.8 سپتامبر 2015. این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/yRMAs
[20]
د. ناصر العمره، و د. محمد العبده، و احمد الصویان: خريطة الشيعة في العالَم [نقشه پراکندگی جمعیتی شیعیان[ – پژوهش تاریخی جمعیت شناسی راهبردی، قاهره: مركز الرسالة للدراسات والبحوث الإنسانية، ط 3، 2012، ص144.
[21]
د.عاطف معتمد عبد الحمید: الشيعه فی المشرق الاسلامی.. تثوير المذهب وتفكيك الخريطه [شیعیان در مشرق اسلامی...انقلابی کردن مذهب و تجزیه نقشه[، قاهره: نهضة مصرللطباعة والنشر، ط1، 2008، ص108.
[22]
احمد الكاتب: القيد الامريكی - احتمالات بروز قياده اقليميه فی الشرق الاوسط [محدودیت آمریکا و احتمال بروز رهبر منطقه ای در خاورمیانه[، قاهره: مجله السياسه الدوليه، پیوست تحوُّلات استراتيجيه [تحولات استراتژیک[، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/RjTI
[23]
د. احمد يوسف احمد، العرب والتحدی الايرانی [عرب ها و چالشی به نام ایران[، روزنامه الاتحاد چاپ امارات، 10 فوریه 2009.
[24]
فادی عید: البدر الشيعی بالاقليم [بدر شیعی در اقلیم[، [پایگاه خبری بوابه افريقیا، مركز پژوهش های سیاسی و استراتژیک جریان آزاد[، 21/1/2015، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/BYq0O
[25]
د. ناصر العمره، ود. محمد العبده، واحمد الصويان: خریطة الشيعة في العالَم [نقشه پراکندگی جمعیتی شیعیان در جهان[، به مراجع پیشین مراجعه شود، ص146-166.
[26]
د. حمدی عبيد، قراءه فی استراتيجيه نشر التشيُّع والدور الوظيفی لايران فی الاستراتيجيه الامريكيه [تاملی بر استراتژی گسترش تشیع و نقش ایران در استراتژی آمریکا[، به مراجع پیشین مراجعه شود[.
[27]
مرجع سابق.
[28]
د. حمدی عبید، قراءه فی استراتيجيه نشر التشيُّع والدور الوظيفی لايران في الاستراتيجيه الامريكيه [تاملی بر استراتژی گسترش تشیع و نقش ایران در استراتژی آمریکا[، به مرجع سابق مراجعه شود.
[29]
د. صباح الموسوس، و د. محمد السعید ادریس [تالیف مشترک[، ود.عبدالله فهد النفیسی، واستاد.عبد الله الطنطوی [نویسندگان[: المشروع الإيراني في المنطقة العربيَّة والإسلامية [طرح ایران در منطقه عربی و اسلامی[، قاهره: دار البشير للتوزيع والنشر، ط1، 2015، ص102.
[30]
بوزيدی يحيی: هل تَخَلَّت إيران عن مبدأ تصدير الثورة؟ [آیا ایران اصل صدور انقلاب را کنار گذاشت؟[، مجله اینترنتی الراصد، شماره 96، 4/5/2011، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/hpY3Khttp://cutt.us/hpY3K
[31]
الملامح العامه للسیاسه الخارجیه الایرانیه [ویژگی های كلى سیاست خارجه ایران[، مجله الکترونیکی الراصد، شماره 2، 11/9/2006، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/476d
[32]
برادر بزرگ تر لاریجانی ها، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه. آیت الله صادق لاریجانی، ریاست قوه قضائیه را به عهده دارد. علی لاریجانی، برادر این دو، رئیس مجلس شورای اسلامی و مذاکره کننده ارشد سابق هسته ای ایران است. خانواده لاریجانی از نفوذ گسترده ای در بدنه حاکمیت ایران برخوردار بوده و مسئولیت های دولتی رده بالایی به عهده دارند. لاریجانی با دیگر خانوده های بانفوذ در حاکمیت روابط خوبی دارند.
[33]
محمد جواد لاریجانی: مقولاتی در استراتژی ملی، [تهران: مركز پژوهش های استراتژیک و مطالعات آینده عصر، ط1[، 2013، ص46.
[34]
مجموعه گزارش های نفوذ ایران در کشورهای عربی، نفوذ ایران و کشمکش های نامحدود در عراق، مركز تحقیقات ایرانی خلیج عربی، تاریخ انتشار: 22/6/2016. این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/7fr1D
[35]
د.محمد بن صقر السلمی: استراتژی ایران در قبال خیزش های عربی – تاکتیکی جدید که سوریه و یمن را مستثنی می کند. [تاکتیک جديد يستثني سوريا واليمن جديد يستثني سوريا واليمن[، 12/4/2015، اين مطلب در لینک روبرو قابل مشاهده است: http://cutt.us/7m0q9، نیز، مقاله اثرات بهار عربی بر طرح ایران [اثر ثورات الربيع العربی على المشروع الايرانی[ 3/3، ملفات ايرانيه، مرکز مطالعات و تحقیقات مزماه . این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/teiYy
[36]
محمد عباس ناجی: انقباض...دورنمای نقش آفرینی منطقه ای ایران [الانكماش.. مستقبل الدور الإقليمي الإيراني بعد الثورات العربيَّة، السياسية الدولية[ این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/vPVba
[37]
صیره الداود: تنوع بخشی در صدور انقلاب [التنويع في تصدير الثورة[، روزنامه الحیات، لندن، 18/10/2010م. شحاتة محمد ناصر: جغرافیا و اثرات آن بر روابط ایران و کشورهای عربی [الجغرافيا وأثرها على علاقات إيران العربيَّة[، فصل ششم جمهوری اسلامی، تحقیق پیمایشی، معهد البحوث العربيَّة – اتحادیه عرب، قاهره، 1436-2014.
[38]
كتاب رؤية الإمام الخامنئي نحو الحرب الناعمة [نگرش امام خامنه ای به جنگ نرم[، مرکز پژوهش های قیم، مجمع فرهنگی معارف اسلامی، 2011، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/3irrp
[39]
د. حمدی عبید، [تاملی بر استراتژی گسترش تشیع و نقش ایران در استراتژی آمریکا[ قراءة في استراتيجية نشر التشيُّع والدور الوظيفي لإيران في الاستراتيجية الأمريكية، مراجعه شود به مراجع سابق.
[40]
د. محمد سعید عبد المؤمن: جمهوری سوم در ایران [الجمهورية الثالثة في إيران[، [قاهره: هیئت عمومی کتاب مصر، ط1[، 2012، ص18.
[41]
محمد ابو رمان: تشیع در اردن..پدیده ای که از حزب الله تغذیه می شود [التشيُّع في الأردن ظاهرة يغذيها حزب الله[، روزنامه الغد چاپ اردن 4/10/2006م به نقل از کتاب خيزش شيعى در سوریه [البعث الشيعي في سوريا[، ص58-59.
[42]
طلعت رمیح، میلیتاریزه کردن تشیع، مجله الکترونیک الراصد، شماره 51، 10/1/2016، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/jgbkY
[43]
مجموعه گزارش های نفوذ ایران در کشورهای عربی ، نفوذ ایران و کشمکش های نامحدود در عراق و سوریه و یمن [التوغل الإيراني والصراعات اللا متناهية في العراق وسوريا واليمن[. این مطلب در لینک روبرو قابل مشاهده است: http://cutt.us/7fr1D
[44]
اظهارات جعفری در مراسم بزرگداشت یکی از مقامات ارشد سپاه حمید رضا اسد اللهی در ژانویه 2016. اسداللهی در جنگ در حلب سوریه در اواخر 2015 میلادی کشته شد، 200 هزار نیروی جوان ایرانی در پنج کشور آماده اند، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/OYJX9
[45]
کشته شدن سردار ایرانی که اسد را نجات داده و "حزب الله سوریه" را تاسیس کرد [الجنرال الإيراني الذي أنقذ الأسد وأسّس "حزب الله السوري"... قُتل[، روزنامه النهار چاپ لبنان، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/YZ77A
[46]
بررسی خسارت های دولت اشغالگر ایران در سوریه [متابعة خسائر المحتلّ الإيراني في سورية[، [مركز مطالعات تمدنی و استراتژیک شرق عربی - لندن[، 12/5/2016، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/O821
[47]
افشای حمایت های تسلیحاتی ایران از نیروهای عراقی.. پروفسوری در دانشگاه نیویورک درباره ایران، طراح نبرد فلوجه می نویسد، [هافینگتن پست عربی/ رویترز[، 2/6/2016، این مطلب در لینک روبه رو قابل مشاهده است: http://cutt.us/7Othv
[48]
خامنه ای از دخالت نظامی ایران در سوریه دفاع می کند، 5 فوریه 2016، شبکه العربیه، این مطلب در لینک روبرو قابل مشاهده است: http://cutt.us/eq2hu
[49]
سردار محمد علی فلکی از فرماندهان سپاه در سوریه در مصاحبه ای با مشرق نیوز در تاریخ 12/8/2016 از تشکیل سازمان فرامرزی موسوم به ارتش آزادی بخش شیعه خبر داد که از نیروهای شیعه تشکیل شده است. رهبری این گروه را سردار قاسم سلیمانی به عهده دارد.
[50]
پارلمان عراق قانون حشد شعبی را بدون حضور نمایندگان سنی تصویب کرد، الاخبار، عربی، 16/11/2016، این خبر در لینک رو به رو قابل مشاهده است: http://cutt.us/ulUaL
[51]
احمد عدلی، نهادینه کردن فرقه گرایی..ادغام حشد در ارتش عراق [مأسسة الطائفية.. تداعيات إدماج الحشد في الجيش العراقي[، مرکز دراسات المستقبل، 29/11/2016، این مطلب در لینک زیر قابل مشاهده است: http://cutt.us/ms6WC
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران
موسسه بين المللى مطالعات ايران