ایران و روسیه:‌ ائتلاف از سر اجبار دیالکتیک تعامل میان فرصت ها و چالش ها

https://rasanah-iiis.org/parsi/?p=1476

توسطد. محمد سعید ادریس

الگوی روابط تاریخی بین ایران و روسیه که بر مبنای محورهای متعدد و متضاد ایدئولوژیکی و مصلحت گرایی و ژئوپلیتیکی و تاریخی تنظیم شده کم نظیر است. اما در این میان عوامل دیگری همچون کشمکش های بین المللی و به ویژه منازعات در راس هرم قدرت بین الملل و نیز فضای خاورمیانه ای هم در سمت و سو دادن به روابط دو کشور نقش تعیین کننده ای ایفا کردند. این عوامل گاهی بستر ساز توسعه روابط دو جانبه بوده و گاهی هم چالش آفرین بوده اند. مناسبات بین امپراتوری «شاهنشاهی» ایران و اتحاد جماهیر شوروی در دوره قبل از انقلاب ۱۹۷۹ میلادی [۱۳۵۷ خورشیدی] بر همین منوال پیش می رفت. روند روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی [۱۳۷۰ خورشیدی] و حتی بعد از آن هم بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه تغییر نکرد.
روابط تاریخی دو کشور گاهی در مسیر تفاهم و همکاری و گاهی نیز در مسیر رقابت و کشمکش و برخورد قرار داشت و تا به امروز و با توجه به دوران پرتنش و پرالتهاب منطقه خاورمیانه به شیوه های گوناگونی ادامه داشته است. روابط ایران و روسیه به ویژه بعد از سال ۲۰۱۱ میلادی [۱۳۸۰ خورشیدی] که موج سنگین خیزش ها و آشوب ها بیشتر کشورهای عربی در منطقه خاورمیانه را فرا گرفت وارد فاز تازه ای شد. «جمهوری عربی سوریه»‌که کشور دوست یا متحد مسکو و تهران به شمار می رود یکی از کشورهایی بود که دستخوش این حوادث شد.

حالا درست است که چندین مرحله بی ثبات و پرتنش در منطقه خاورمیانه از جمله رویدادهای سال ۱۹۷۹ میلادی [۱۳۵۷ خورشیدی] و ۱۹۹۱ میلادی [۱۳۷۰ خورشیدی] به شدت روی روابط ایران و روسیه تاثیر گذار بوده اما رویدادهای سال ۲۰۱۱ میلادی [۱۳۸۰ خورشیدی] بیشترین اثر را در روابط بین دو کشور داشته است. پاسخ بسیاری از پرسش ها درباره چشم انداز و ماهیت و سمت و سوی روابط بین ایران و روسیه با رویدادهای سوریه مشخص می شود. بنابراین، آیا دو کشور در مسیر ائتلاف یا رقابت قرار خواهند گرفت؟ و آیا رقابت بین دو کشور می تواند به تقابل و درگیری بینجامد؟
در سال ۱۹۷۹ میلادی [۱۳۵۷ خورشیدی] منطقه خاورمیانه دستخوش سه تحول عمده شد. این تحولات تاثیر بسزا و دگرگون کننده ای روی دسته بندی ها و ائتلافات و کشمکش ها در منطقه خاورمیانه به شکل عام داشتند. دامنه این تاثیرات به روابط بین ایران و روسیه هم رسید و تا کنون هم ادامه دارد. یکم: سقوط شاه در ایران و تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران. دوم: دخالت نظامی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان. سوم: معاهده صلح بین مصر و اسرائیل که منجر به خروج مصر از دایره منازعه عربی اسرائیلی شد. بعد از این رویدادها، ایران با قدرت تمام وارد این منازعه و تمام مسائل منطقه شد. در سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی [شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی] تحول چهارم یعنی جنگ هشت ساله بین عراق و ایران در صحنه منطقه ای پدیدار شد. روابط میان ایران و روسیه [اتحاد جماهیر شوروی] در بحبوحه این چهار تحول شاهد فراز و فرودهای مهمی از همکاری تا رقابت و کشمکش شد.
در سال ۱۹۹۱ میلادی [۱۳۶۹ خورشیدی] جنگ دوم خلیج آغاز شد. ایالات متحده آمریکا به ائتلاف گسترده نظامی برای بازپس گیری کویت از اشغال صدام حسین پرداخت. به دنبال این عملیات حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج تقویت شد و الگوی روابط میان کشورهای شورای همکاری خلیج و ایالات متحده آمریکا و معادله امنیت در خلیج عربی را دستخوش تحولات مهم و بنیادین نمود. در سال ۱۹۹۱ میلادی [۱۳۷۰ خورشیدی] اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو از هم پاشید. این دو رویداد منجر به فروپاشی نظام بین الملل دو قطبی شد و آمریکا برای مطرح کردن خود به عنوان ابرقدرت نظام جهانی تک قطبی کوشید. این دو تحول پیامدهای مهمی بر کل منطقه خاورمیانه و به ویژه منطقه خلیج و ایران داشت. دو رویداد یاد شده به همان اندازه روی جمهوری فدراتیو روسیه، میراث دار اتحاد جماهیر شوروی تاثیر گذار بودند. روسیه هیچ گاه توان رهایی از بار سیاسی و نظامی و میراث سیاسی اتحاد جماهیر شوروی نداشته است. با این حال اما همزمان با به دست گرفتن قدرت سیاسی در روسیه توسط ولادیمیر پوتین این تاثیرات و پیامدهای منفی انگیزه ای برای احیای نقش آفرینی روسیه برای رقابت یا دست کم سهیم شدن در رهبری نظام بین الملل شد.
ایران و روسیه موفق به ایجاد الگوهای خاص همکاری و گاهی رقابت با یکدیگر شدند آنهم در طول دوران خاصی که دو کشور پشت سر گذاشتند و نیز در شرایط خاص منطقه ای و تحولات در راس نظام جهانی بعد از مطرح شدن نام روسیه و چین به عنوان دو قدرت بین المللی و تلاش مشترک این دو کشور برای ایجاد نظام جهانی چند قطبی. چین و روسیه کوشیدند تا با بنیان نهادن نظام جهانی چند قطبی تا اندازه ای قدرت آمریکا را مهار کنند. آمریکا بعد از دو جنگ خونین در افغانستان در سال ۲۰۰۲ میلادی [۱۳۸۰ خورشیدی] و عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی [۱۳۸۱ خورشیدی] دچار فرسایش قدرت شد. حالا اما دوره بعد از خیزش های عربی که از سال ۲۰۱۱ میلادی [۱۳۸۹ خورشیدی] شروع شد شکل کلی روابط دو کشور را تعیین می کند. در واقع جواب پرسش ها درباره چشم انداز روابط پیچیده و غیر شفاف دو کشور را باید در این مرحله جست و جو کرد. روابطی که ماهیت آنها مورد اتفاق نظر همه نیست. عده ای از روابط بین روسیه و ایران به عنوان «ائتلاف از سر اجبار»‌ یاد می کنند که به دنبال بحران سوریه و پیامدهای آن ایجاد شده است. در مقابل گروه دیگری بر این باورند که این ائتلاف صرفنظر از تمایل دو طرف به خاطر دور کردن تهدیدها یا دستیابی به برخی دستاوردها امری ضروری است. [1] این گروه معتقدند روسیه و ایران هر کدام به چشم متحدی که باید باشد به یکدیگر می نگرند. اما سوال مهم این است که این ائتلاف تا کی ادامه می یابد؟
پرسش مهم دیگری که در ارتباط با این پرسش مطرح می شود این است: چشم انداز این روابط توسط چه کسانی ترسیم می شود؟ روسیه یا ایران؟ به عبارتی: چه کشوری نقش تعیین کننده در تنظیم مناسبات دو جانبه دارد؟ و چه طرفی دست برتر را دارد؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که روسیه اثر قوی تری به ویژه در اداره بحران سوریه که مبنای تنظیم روابط دو جانبه بوده دارد بنابراین باید فهمید که اولا روسیه با نقش آفرینی جدید خود در خاورمیانه به دنبال چیست؟ ایران چه نقشی در مدیریت سیاست بین الملل در خاورمیانه ایفا می کند و کدام عوامل در فراز و فرودها در روابط دو کشور موثرند؟ با پاسخ به این پرسش ها می توان به سمت و سوهای احتمالی و چشم انداز روابط دو جانبه پی برد.
برای پاسخ به پرسش های یاد شده اشاره به موارد زیر ضروری است.
نخست: عوامل تعیین کننده روابط ایران و روسیه
بررسی روند روابط ایران و روسیه نشان دهنده این واقعیت مهم است که مناسبات دو کشور به علت برخی عوامل رو به گسترش و بهبود داشته اما در مقابل، عوامل دیگری هم هستند که مانع بهبود و گسترش روابط می شوند. روابط دو کشور غالبا بر مبنای رویکرد منفعت محور و گاهی دور کردن خطر شکل گرفته است. دو کشور در مسیر روابط دو جانبه تا جای امکان برای کسب بیشترین دستاورد و نیز در راستای دور کردن تهدیدها و مقابله با چالش های هم مشترک و هم خاص خود می کوشند. پیشرفت و پسرفت روابط دو کشور بر همین مبنا قابل تفسیر است. گمانه زنی درباره روندها و سمت و سوی های احتمالی روابط دو کشور به دلیل ماهیت آن تا اندازه ای دشوار و غیر شفاف است.
هرچند روسیه حالا از میراث نظام ایدئولوژیک محور اتحاد جماهیر شوروی که در سال های جنگ سرد به اوج خود رسید رهایی یافته و دیگر از جنبش های آزادی بخش فراملی و ضد استعماری غرب و در راس آنها قدرت استعماری آمریکا حمایت نمی کند اما با این حال روسیه هنوز از میراث رقابت با آمریکا و تلاش برای نقش آفرینی به عنوان یک ابرقدرت به کلی دست نکشیده است. روسیه در این مسیر می کوشد تا در اقدامات آمریکا برای ایجاد نظام بین المللی تک قطبی کارشکنی کند. واشنگتن بعد از فروپاشی نظام بین المللی دو قطبی بر نظام جدید تسلط پیدا کرده است. همزمان با کم رنگ شدن ایدئولوژی گرایی در سیاست خارجی روسیه عنصر مصلحت گرایی تقویت شد. روسیه به دلیل همه این تحولات همواره کوشیده تا حضور خود را در عرصه های جهانی حفظ کند، به ویژه در حوزه هایی که از دو ویژگی برخوردارند: یکم: روسیه در آنها دارای منافع گسترده نه تنها نظامی بلکه اقتصادی و استراتژی است. دوم: مناطقی که اتحاد جماهیر شوروی در آنها از نفوذ برخوردار بوده و مورد توجه ویژه آمریکا قرار دارند.
با توجه به این تعریف منطقه خاورمیانه در راس اولویات های سیاست خارجی روسیه قرار دارد. اتحاد جماهیر شوروی همواره نگاه آزمندی به منطقه خلیج داشته و کوشیده از طریق ایران به این منطقه دسترسی داشته باشد تا «حضور خود در آب های گرم» را تقویت کند و دست و پای آمریکا را ببندد و نفوذ این کشور را کاهش دهد. حالا روسیه برای حفظ منافع و دور کردن تهدیدها و مقابله با چالش ها خود را ناگزیر از حضور مقتدرانه در خاورمیانه می بیند. این رویکرد روسیه به خصوص بعد از پیروزی ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ میلادی [۱۴ اسفند ۱۳۹۰ خورشیدی] برای سومین بار شتاب بیشتری به خود گرفته است. سیاست های روسیه با موج خیزش ها در بسیاری از کشورهای عربی و بحران ها و تنش های ناشی از آنها و به تبع آن عملیات نظامی گسترده علیه گروه های تروریستی همزمان شده است. عوامل تعیین کننده نقش آفرینی جدید روسیه در خاورمیانه عبارتند از [2]:
۱- روسیه در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین به مطرح شدن روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی با ظرفیت رقابت با آمریکا بر سر رهبری جهان چشم دوخته است.
۲- اقدامات و طرح های روسیه در دوره دمیتری مدودف رئیس جمهور سابق و نخست وزیر کنونی برای گسترش روابط با آمریکا یا آنچه از آن به عنوان سیاست بازتنظیم [[Rest یاد می شود به بن بست خورده است.
۳- حلقه محاصره کشورهای اروپایی و آمریکا بر روسیه به علت مساله اوکراین تنگ تر شده است. روسیه به این نتیجه رسید که این کشور می تواند در منطقه خاورمیانه به نقش‌آفرینی پرداخته و موجبات نگرانی غرب را فراهم کند و در همین حال خود را به عنوان یک قدرت جهانی و بازیگر مهم در مراکز تصمیم ساز بین المللی مطرح سازد. روسیه هرگز دربند محاصره غرب نمی ماند و موفق به کسب دستاوردهایی خواهد شد.
۴- ظهور مقتدرانه جریان اسلام سیاسی و تسلط گروه های اسلامگرا بر برخی کشورهای عربی که با حمایت و جانبداری آمریکا شاهد خیزش و قیام بودند. این رویدادها انگیزه روسیه برای ورود به خط بحران ها به عنوان یکی از مخالفان این تحول شد. روسیه خود قربانی گروه های تروریستی که از متن جریان اسلامگرا بیرون آمده اند است و به همین دلیل قدرت یابی جریان های اسلامگرا را عامل تهدیدی برای منافع خود در خاورمیانه و خلاف امنیت ملی خود پنداشت.
۵- روسیه در لیبی فریب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را خورد. روسیه در قطعنامه ۱۷۳ از حق وتو استفاده نکرد و به موجب این قطعنامه ناتو با اقدام نظامی در لیبی نظام سرهنگ قذافی را سرنگون کرد.
۶- روسیه به این نتیجه رسیده که روند کلی تحولات پرشتاب در منطقه به ویژه بعد از بحرانی شدن اوضاع سوریه –تنها کشور متحد روسیه در منطقه- در مسیر مداخله جویی های شدید در راستای تامین منافع و مواجهه با چالش ها قرار دارد.[3]
محل التقای سیاست روسیه و ایران از همین جا نشات گرفته است. ایران خیلی زود در صف نظام رئیس جمهور سوریه بشار اسد قرار گرفت و کلا منکر وقوع انقلاب در سوریه شد. به باور ایران آنچه در سوریه اتفاق افتاده یک کودتا و شورش داخلی و توطئه خارجی است. البته دیدگاه ایران درباره خیزش های انقلابی در کشورهای عربی دیگر خلاف این بوده است. ایران از قیام های عربی دیگر به عنوان «بیداری اسلامی» و دنباله روی از انقلاب ایران یاد کرد. [4]
البته دلایل متعدد دیگری هم موجب نزدیکی روسیه و ایران شده است. روند روابط تجاری و اقتصادی و نفتی بین دو کشور بعد از دهه نود میلادی [هفتاد خورشیدی] رو به گسترش گذاشت. کارشناسان روس در راه اندازی پروژه های هسته ای نظامی در ایران سهیم بودند. ساخت نیروگاه اتمی «بوشهر»‌با همکاری روس ها انجام شد. روسیه و ایران در دوره اول ریاست جمهوری روحانی قراردادی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار در حوزه نفت و انرژی و گاز امضا کردند. [5]
البته روسیه به ایران تنها به چشم یک شریک تجاری یا نفتی مهم یا یک کشور وارد کننده اسلحه از روسیه نمی نگرد بلکه ایران از منظر روسیه پیش از هر چیز دیگری یک کشور دارای موقعیت استراتژیک بوده که نمی توان نفوذ و تاثیرش را نادیده گرفت. این مساله برای روسیه و منافع این کشور در خلیج و خاورمیانه حائز اهمیت است. کما اینکه ایران از لحاظ تاریخی در مسیر تقابل با سیاست ها و منافع آمریکا در خلیج و خاورمیانه قرار دارد. روسیه خود را در حال مقابله با دو خطر استراتژیک فرض می کند: یکم: تلاش آمریکا برای محاصره روسیه از طریق استقرار ناتو در کشورهای همسایه روسیه. دوم: گروه های اسلام گرای تندرو که امنیت و ثبات در روسیه را در معرض خطر قرار داده اند و در حال گسترش در بیشتر کشورهای آسیای میانه هستند. ایران و روسیه نگرانی و دغدغه های مشترکی در این خصوص دارند. ایران و برخی جریان های اسلام گرای تندروی [سنی] از لحاظ عقیدتی و سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر و تقابل دارند. کما اینکه ایران در مسیر رویارویی با طرح سلطه جوی آمریکا و تهدیدات آمریکا به محاصره و تحریم ایران قرار دارد.[6] علاوه بر این، عده ای در کنار این عوامل، دلایل دیگری برای روابط نزدیک روسیه با ایران مطرح می کنند، از جمله موقعیت ایران به عنوان یک قدرت شیعی در مقابله با قدرت های سنی منطقه ای متحد با آمریکا به ویژه ترکیه و پادشاهی عربستان سعودی و تمایل کشورهای خلیج برای ایجاد ائتلاف ضد ایرانی با آمریکا. نمونه چنین اتحادی را در نشست سران کشورهای همکاری و باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در ٓژوئن ۲۰۱۵ میلادی [اردبیهشت ۱۳۹۴ خورشیدی] ملاحظه کردیم. نشست یاد شده به دنبال امضای برجام اتفاق افتاد و کشورهای خلیج نگران پیامدهای لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران به ویژه با توجه به دخالت های آشکار ایران در یمن بودند. [7]
در این میان مهم ترین عاملی که روسیه را به سمت ایران سوق داد جانبداری ایران از حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه بود. در آن زمان روسیه به این نکته پی برد که روسیه تنها می تواند به ایران برای ابقای نظام رئیس جمهور سوریه و مقابله با آنچه مسکو از آن به عنوان گره کور تروریسم در سوریه یاد می کند تکیه کند. فارغ از انگیزه های متفاوت دو کشور اما مسکو و تهران در جبهه های مشترک درگیری در سوریه بیش از هر زمان به یکدیگر نزدیک شدند. ایران هم تصور می کند روسیه تنها نیرویی است که ایران می تواند برای دفاع از متحد سوری بر آن تکیه کند.
در مقابل اما رویکرد ایران در نزدیکی به روسیه ناشی از برآیند کنش های فراوان و عوامل تعیین کننده متعددی است که سیاست خارجه ایران را ترسیم می کنند. سیاست ایران بر سه پایه اصلی قرار دارد: ایدئولوژی و شخصیت ملی ایرانی و دستاوردهای انقلاب. [8] تاثیر این سه محور بر حرکت کلی رژیم حاکم و نه تنها سیاست خارجی بیشتر از عوامل دیگر می باشد. البته در این میان عامل چهارم هم وجود دارد. ژئواستراتژی به شدت در سیاست خارجی ایران تاثیر گذار بوده و برای حکومت ایران هم چالش زا و هم فرصت آفرین است.
محور ایدئولوژیکی از منظر حکومت ایران در جایگاه مشابه محور ژئوپلیتیکی قرار دارد. این دو محور شکل و شمایل نقش آفرینی ایران و موقعیت منافع ملی را در قالب ساختار ایدئولوژیکی و توانمندی های استراتژیکی حکومت ایران ترسیم می کنند. محور ایدئولوژی بر پایه مذهب شیعی [دوازده امامی –اثنا عشری] و اصل ولایت فقیه قرار دارد. ولایت فقیه در ایران تنها یک نظام سیاسی نیست بلکه نمادی از هویت و فرهنگ دینی حاکم و «منافع ملی» شده که نقشی جهت دهنده در رویکرد نظام دارد[9].
در مقابل اما، ژئوپلیتیک می تواند به طور همزمان به عنوان نقطه قوت و نقطه ضعف یک کشور مطرح شود. ژئوپلیتیک عامل پیشروی یا عقب نشینی حکومت ایران یا به شکل خاص مولفه حاکم بر رفتار و نقش ایران است. حالا ژئوپلیتیک به یکی از مهم ترین مشخصات حکومت و سیاست خارجی ایران تبدیل شده است.
عامل ژئواستراتژی برای ایران هم فرصت آفرین و هم تهدید زا است. ایران در جنوب غرب آسیا واقع شده و تاریخ سیاسی و اقتصادی با موقعیت جغرافیایی و مساحت این کشور پیوندی عمیق دارد. مساحت ایران یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربع یعنی سه برابر مساحت فرانسه است. ایران ۸۷۳۱ کیلومتر مرز زمینی و هوایی دارد. طول مرز مشترک ایران با عراق [۱۲۸۰ کلم] و ترکیه [۴۷۰ کلم] و افغانستان [۸۲۷ کلم] و پاکستان [۸۷۷ کلم] و جمهوری های آسیای مرکزی [ارمنستان و آذربایجان و ترکمنستان] [۱۷۴۰ کلم] است. ایران همچنین دارای ۲۷۰۰ کیلومتر مرز آبی در خلیج عربی و دریای خزر و دریای عرب است.[10] این خطوط مرزی همواره برای ایران محدودیت و چالش ایجاد کرده و در طول تاریخ همواره در معرض هجوم و نفوذ رقبا قرار داشته اند. روسیه تزاری از این تحولات تاریخی چندان فاصله ای نداشته است. نقش آفرینی ایران به عنوان یکی از مهم ترین نمادهای سیاست خارجی این کشور از همین دوره آغاز شد.
نقش آفرینی یک کشور به ناگزیر از یک طرح سیاسی نشات می گیرد. طرح سیاسی که ایران جمهوری اسلامی در قالب آن در حال نقش آفرینی است بسیار خطرناک بوده و با توجه به خصائص سیاسی و ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی مشکلات و چالش های دو چندانی را به دنبال دارد. واکنش های کشورهای همسایه ایران در منطقه در درجه اول و قدرت های جهانی پر نفوذ و دارای منافع متضاد در درجه دوم به نتایج نقش آفرینی ایران پیچیده تر و با مشکلات بیشتری مواجه است.

طرح جمهوری اسلامی از محدوده نقش آفرینی تاریخی فراتر رفته و به بخشی از حکومت ایران تبدیل شده است. به عبارتی دیگر، نقش آفرینی در خدمت طرحی بکارگرفته شده که به یکی از مهم ترین خصایص جمهوری اسلامی تبدیل شده است. اما مهم تر از همه اینکه طرح ایران در حال دست یابی به اهداف خود به ناگزیر باید به طور همزمان درگیر دو کشمکش شود:

کشمکش نخست: كشمکش برای دفاع از نظامی که از زمان پایه ریزی آن در سال ۱۹۷۹ میلادی [۱۳۵۷ خورشیدی] به دو دلیل در محاصره قرار دارد. نخست اینکه نظام نوپا بر ویرانه های نظام متحد آمریکا و اسرائیل شکل گرفت. نظام شاه دوست کشورهای عربی موسوم به «محافظه کار» یا «اعتدال گرا» و هم شریک و هم رقیب ترکیه بود. نظام جمهوری اسلامی تاوان قطع رابطه ایران با این کشورها را پرداخت. دوم اینکه نظام جدید با نگرش انقلابی و تحول خواه و با توجه به مسئولیت های به زعم خود تاریخی و عقیدتی به دنبال صدور انقلاب به کشورهای همسایه در اقلیم بود. سوم اینکه نظام جدید مسئولیت مقابله با مشکلات عظیم داخلی و منطقه ای را بر عهده داشت. ترکیب گوناگون جمعیتی و قومیتی و موقعیت استراتژیک ایران و کشورهای همسایه متخاصمی که به دنبال نفوذ در ایران بودند منشا این چالش ها قلمداد می شوند. همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام استقلال جمهوری های آن در سال ۱۹۹۱ میلادی [۱۳۷۰ خورشیدی] و دسترسی آمریکایی ها و اسرائیلی ها به مناطق بسیار نزدیک به ایران از طریق نفوذ سیاسی و حضور نظامی و اطلاعاتی و به خصوص بعد از رویدادهای سال ۲۰۰۱ میلادی [‍۱۳۸۰ خورشیدی] در آمریکا و حمله آمریکا به افغانستان و عراق، ایران توسط حضور نظامی گسترده و همه جانبه آمریکا احاطه شد.[11]
کشمکش دوم: كشمکش بر سر تسلط بر منطقه. گرچه این کشمکش از دوران امپراتوری شاه وجود داشته و در دوره جمهوری اسلامی هم ادامه پیدا کرده اما با توجه به طرح سیاسی و انقلابی و مذهبی جمهوری اسلامی ابعاد جدیدی به خود گرفت. می توان گفت نظام جمهوری اسلامی ایران یک رژیم انقلابی به دنبال تغییر و صدور انقلاب برای اجرای الگوی مورد نظر خود در کشورهای همسایه منطقه است. تعریف دیگری که می توان از نظام جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد این است که این نظام یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی رادیکال بوده که در پی جهانی کردن اسلام است. این حکومت با شعارهای خود قطعا در مسیر تقابل و تصادم با کشورهای همسایه قرار خواهد گرفت. مهم ترین شعارهای رژیم جمهوری اسلامی [براء و ولاء] برائت از ظلم و استکبار و مبارزه همیشگی و ابدی با آنها و حمایت و یاری مستضعفان جهان است. حکومت ایران با این دو شعار قطعا به سمت رویکرد مداخله گری در امور داخلی کشورها و نفوذ و ائتلاف بندی با نیروهای سیاسی محلی و درگیر شدن با کشورهای جهان و منطقه حرکت می کند. نظام جمهوری اسلامی ایران را می توان یک نظام فرقه ای و دینی برشمرد. بر اساس اصل ۱۲ قانون اساسی ایران دین رسمی این کشور اسلام و مذهب رسمی جعفری اثنی عشری است. بر اساس اصل ۱۱۵ قانون اساسی رئیس جمهور باید ایرانی الاصل و تابع ایران و مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد.[12]
جمهوری اسلامی به علت دو اصل یاد شده در قانون اساسی و مسائل مهم دیگر همواره با این پرسش دشوار مواجه بوده که آیا حکومت در ایران بیانگر به اصطلاح «جهانی شدن اسلام» بوده یا اینکه اسلام فرقه گرا و شیعی را نمایندگی می کند؟ به عبارت دیگر آیا جمهوری اسلامی یک طرح اسلامی جهانی بوده یا اینکه به طرح شیعی فرقه ای محدود می شود؟
مقام های رسمی کشور همواره اتهامات در خصوص شیعی و فرقه ای بودن طرح جمهوری اسلامی ایران را قاطعانه رد می کنند. اما اقدامات ایران در واقع گویای نقش مهم فرقه گرایی در ترسیم سیاست داخلی و خارجی کشور است. اما کاوش برای یافتن پاسخ برای پرسش های مطرح شده در واقع همه اظهارات رسمی ایران را در معرض تشکیک قرار می دهد. در واقع اصول حکومت جمهوری اسلامی ایران بر دو پایه «جمهوریت» یا مصلحت گرایی و «اسلامیت» یا ایدئولوژی بنا شده است. با این توصیف، جمهوری اسلامی آمیزه ای از حکومت و جامعه ایرانی با آن قدمت تاریخی و ریشه دار و امپراتوری های گوناگون و نقش تاریخی مردم ایران در فرهنگ و تمدن جهانی و اسلامی از یک سو و اسلام یا ایدئولوژی از سوی دیگر است.
در نگرش جمهوری اسلامی ایران منافع ایران در اولویت قرار دارد. در این تعریف کشور ایران فارغ از بعد اسلامیت، آمیزه ای از حکومت و جامعه و تمدن و تاریخ و نقش آفرینی است. این نکته تازه در جمهوری اسلامی به شمار می رود، چرا که در این تعریف جمهوری اسلامی ضمن پایبندی به پروسه جهانی شدن اسلام التزامات غیر مذهبی هم دارد. اما شیعه گرایی مسئولیت ها و التزامات دیگری بر دوش جمهوری اسلامی قرار داده است.
این بدین معناست که همه چیز در جمهوری اسلامی ایران در اسلام و نقش آفرینی منطقه ای و التزامات اسلامی یا حتی شیعی خلاصه نمی شود. کشور ایران در درجه نخست از جامعه ای تکثر گرا با خلق ها و ادیان و مذاهب گوناگون و منافع ملی و نیازمندی های امنیت ملی تشکیل شده است.
جایگاه منافع ملی و مولفه های اسلامی در میان جناح های سیاسی در ایران [محافظه کار سنتی، اصولگرایان انقلابی، اصلاح طلبان میانه رو، اصلاح طلبان تندرو] و نیز در میان سران کشور تفاوت دارد. در ایران کلیه طیف ها از ناسیونالیسم ایرانی که در ضدیت با اسلام قرار دارد تا اصولگرایی تندرو که در ضدیت با منافع ملی قرار دارد حضور دارند. اما در این میان نیروها و جناح های سیاسی با دیدگاه ها و سیاست ها و برنامه های ملی همسو یا غیر همسو فعالیت می کنند.
ایران با توجه به نیروهای سیاسی متنوع و گوناگون و به دلیل اختلافات سیاسی و فرقه ای با حکومت طالبان در افغانستان و جنگ سیاسی و نظامی خونین و تلخ هشت ساله با حکومت صدام حسین در عراق در جریان حمله آمریکا به افغانستان و عراق از آمریکا جانبداری کرد. همزمان با حمله آمریکا به عراق ایران نه تنها در صف آمریکا قرار گرفت بلکه از رویکرد آمریکا در عراق دست کم در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ میلادی [۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ خورشیدی] حمایت کرد. سیاست های آمریکا در عراق منافع و اهداف ایران را تامین می کرد. به ویژه اینکه رژیم دشمن ایران در بغداد به قدرت نرسید و متحدان ایران در راس هرم سیاسی در عراق قرار گرفتند. اما چندی نگذشت که اختلاف نظر و تصادم میان آمریکا و ایران به دلیل تعارض منافع در عراق بروز کرد چرا که واشنگتن به این مساله پی برد که جانبداری مطلق از شیعیان در برابر سنی ها تا چه اندازه پیامدهای خطرناکی خواهد داشت. اما حمایت آمریکا از ایران منجر به رشد روز افزون پدیده تشیع سیاسی در منطقه و افزایش نقش آفرینی سیاسی شیعیان در کشورهای همسایه شد. سنی های داخل عراق بر اثر این رویکرد آمریکا به حامی و هوادار جریان مقاومت و سنی های خارج از عراق به مخالفان اشغالگری و طرح آمریکا در منطقه تبدیل شدند. از سوی دیگر، طرح ایرانی ها از زمان تاسیس جمهوری اسلامی که شعار [مرگ بر آمریکا] سر داده و از آمریکا با عنوان «شیطان بزرگ» یاد می کند در تقابل با آمریکا قرار گرفت. رویکرد محاصره و مهار ایران به مواجهه و تهدید به اقدام نظامی توسط آمریکا و اسرائیل تبدیل شد. این دو کشور ایران را به تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای متهم می کنند. دلیل دیگر سیاست های ضد ایرانی آمریکا و اسرائیل مخالفت ایران با طرح صلح این دو کشور و نیز نقش آفرینی ایران علیه حضور آمریکایی ها در عراق به خصوص بعد از سال ۲۰۰۵ میلادی [۱۳۸۴ خورشیدی] است. [13]
ایران به دلیل کلیه عوامل یاد شده از سوی آمریکا و اسرائیل «کشور یاغی» خوانده شد اما با این حال ایران بر اثر نفوذ رو به گسترش در عراق و لبنان و سوریه و یمن عامل تهدید کننده امنیت و ثبات در کشورهای عربی در خلیج یا دست کم در اغلب آنها به شمار می رود. همزمان با امضای برجام بین ایران و گروه ۵+۱ نگرانی کشورهای عربی در مورد تهدید آفرین بودن ایران افزایش یافت. به ویژه اینکه ایران تصور می کرد که جامعه جهانی و آمریکا بعد از برجام نقش منطقه ای ایران را به رسمیت شناخته و در نتیجه این کشور می تواند به راحتی به مداخله گری در امور داخلی کشورهای عربی بپردازد. عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان سعودی در «نشست امنیتی مونیخ» گفت «ایران بزرگ ترین کشور حامی تروریسم در جهان است». او یادآور شد «ایران منشا کلیه مشکلات در منطقه خاورمیانه بوده و بزرگ ترین کشور حامی تروریسم در جهان است. صدور انقلاب بخشی از برنامه های ایران است. این کشور به مفهوم شهروندی باور نداشته و به دنبال این است که شیعیان جهان تابع ایران و نه کشورهایشان باشند.» وزیر امور خارجه عربستان سعودی تنها به بیان این مطالب بسنده نکرده بلکه ایران را متهم کرد که «عزم خود را برای تغییر رژیم های حاکم در خاورمیانه جزم کرده است».[14]

دخالت نظامی مستقیم ایران در بحران سوریه و حمایت از نظام سوریه و گروه های شبه نظامی هوادار به ویژه «حزب الله» لبنان و شبه نظامیان شیعه عراقی و افغانی منجر به افزایش تنش و بحران بین ایران از یک سو و کشورهای همسایه به خصوص کشورهای عربی و آمریکا و کشورهای غربی از سوی دیگر شد. افزایش تنش و بحران در روابط ایران و کشورهای یاد شده این تصور را در دولتمردان روسیه ایجاد کرد که ایران به کشوری بحران زا برای کشورهای منطقه و همسایه تبدیل شده و چیزی از خصومت ورزی آمریکا با ایران کم نشده است. همزمان با تعلل عمدی دولت آمریکا برای لغو تحریم ها بعد از امضای برجام و اعمال تحریم های بیشتر توسط آمریکا علی خامنه ای رهبر ایران گفت ایران بعد از برجام قصد همکاری با آمریکا ندارد.[15] بدین ترتیب، رویدادها منجر به نزدیکی روسیه و ایران برای ایجاد «همکاری و شراکت» شدند. البته نمی توان گفت که روسیه و ایران در سوریه برای جلوگیری از سقوط نظام و ایجاد معادله سیاسی جایگزینی که تامین کننده منافع مسکو و تهران در سوریه باشد با یکدیگر همکاری استراتژیک دارند.
نزدیکی روسیه و ایران شاید از سر اجبار و به دلیل تحریم های غربی علیه دو کشور و حس مشترک محاصره از سوی طرف مشترک صورت گرفته باشد. انگیزه دوم دو کشور برای تحکیم روابط دفاع از منافعشان بود. یکی از صاحب قلمان ایرانی به طور مفصل درباره تحریم های آمریکا و غرب علیه برنامه هسته و طرح سیاسی ایران و نیز تحریم های غرب علیه روسیه در خصوص بحران یمن صحبت کرده است. کشورهای غربی منافع روسیه در لیبی را در معرض خطر قرار دادند و منافع ایران در سوریه هم در معرض تهدید قرار گرفت. این امر منجر به تحکیم روابط بین روسیه و ایران شد.
کلیه موارد یاد شده بعد از سال ۲۰۱۲ میلادی [۱۳۹۱ خورشیدی] یعنی بعد از پایان دوره ریاست جمهوری دیمیتری مدودوف بروز کردند. رویکرد روسیه در زمان مدودوف منجر به کم رنگ شدن رابطه بین دو کشور شد اما همزمان با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۱۲ میلادی [۱۳۹۱ خورشیدی] اوضاع دگرگون شد.[16]
ایران در چهارمین نشست روسای کشورهای ساحلی دریای خزر در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۴ میلادی [۷ مهر ۱۳۹۳ خورشیدی] به چرخش سیاست روسیه به سوی ایران پی برد. در آن زمان، تحلیلگران روس روی این مساله اتفاق نظر داشتند که روابط بین مسکو و تهران از دوران جمودی که در دوره مدودوف حاصل شد در حال خروج و رو به بهبودی و گسترش قابل ملاحظه است. در این مرحله، در کنار هماهنگی دو کشور در بسیاری از مسائل منطقه ای جهش بزرگی در روابط اقتصادی و تجاری و صنعتی و نظامی دو کشور ایجاد شد. همزمان با نشست شورای روابط بازرگانی ایران و روسیه در تهران از ۷ تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴ میلادی [۱۶-۲۰ شهریور ۱۳۹۳ خورشیدی] ناظران ایرانی با دیده خوش بینانه ای به این تحول نگاه کرده و گمانه زنی هایی درباره افزایش ده برابری حجم مبادلات بازرگانی و رسیدن ارزش قراردادهای سرمایه گذاری ها بعد از امضای برجام به مرز ۷۰ میلیارد یورو مطرح شد.»‌[17]
روسیه و ایران با درک متقابل درباره منافع متفابل به گسترش همکاری مشترک پرداختند. سرمایه گذاران روس فرصت همکاری با ایران به ویژه در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی و انرژی هسته ای و برق و امور زیر بنایی راه و سازه را غنیمت شمردند. در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۴ میلادی [۲۰ آبان ۱۳۹۳ خورشیدی] روسیه و ایران قراردادی امضا کردند که به موجب آن روسیه هشت نیروگاه هسته ای در ایران خواهد ساخت. دو واحد راکتور هسته ای در مجموعه نیروگاهی اتمی بوشهر ساخته می شود. علاوه بر این نخستین واحد نیروگاه هسته ای که توسط روس ها ساخته شد در سال ۲۰۱۳ میلادی [۱۳۹۲ خورشیدی] به ایران تحویل داده شد. توجه ایران به گسترش روابط اقتصادی با روسیه کمتر از روس ها نبود آنهم در شرایطی که به ثمر رسیدن مذاکرات برجام میان ایران و گروه ۵+۱ همواره با شک و تردید ایران همراه بود. چنانچه برجام به نتیجه نمی رسید تحریم ها برچیده نمی شدند و حتی شاید دو برابر هم می شدند. بنابراین، روسیه تنها گزینه امن ایران برای همکاری های بازرگانی و اقتصادی به شمار می رفت. در چنین شرایطی بود که الکسی اولیوکایف وزیر توسعه اقتصادی روسیه بعد از شکست دست یابی به توافق جامع درباره بحران هسته ای ایران در وین راهی تهران شد. محمد رضا نعمت زاده وزیر صنعت وقت و وزیر توسعه اقتصادی روسیه تفاهم نامه همکاری اقتصادی به منظور حمایت از سرمایه گذاری و تجارت مشترک امضا کردند. آٓژانس صادرات بیمه روسیه و صندوق ضمانت صادرات ایران موافقت نامه گسترش همکاری استراتژیک امضا کردند. هدف از این قراردادها کاهش فشار تحریم های غربی بر ایران بود.[18]
ایرانی ها در سال های گذشته یعنی قبل از برجام به احتمال روند رو به گسترش همکاری ها با مسکو به دیده شک و تردید نگاه می کردند و می دانستند که این رابطه بر اساس برخی متغیرهای خارجی به ویژه فراز و فرود روابط روسیه و آمریکا تنظیم شده است. حکومت ایران مطمئن بود که چنانچه روابط اقتصادی قوی بین روسیه و غرب برقرار نشود روسیه از گسترش روابط با ایران رویگردان نمی شود.
البته همه شک و تردیدهای ایران در این باره به جا بود. اقدامات روسیه در عمل نشان می داد که ایران نمی تواند به عنوان یک شریک یا متحد روی این کشور حساب باز کند. ایران متوجه شده بود که گسترش روابط با غرب همواره برای مسکو در اولویت بوده و خواهد بود. کشورهای غربی و روسیه دارای منافع عظیم ژئواستراتژیک و اقتصادی هستند. این موضع روسیه در پرونده هسته ای ایران به خوبی مشهود است. روسیه فارغ از همکاری با تهران در زمینه استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز کاملا حمایت خود را از موضع کشورهای غربی عضو گروه ۵+۱ اعلام کرد. روسیه بارها مخالفت خود را با دست یابی ایران به توانمندی های هسته ای نظامی اعلام کرد. روسیه همچنین به شش قطعنامه شورای امنیت که در فاصله سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی [۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ خورشیدی] علیه پرونده اتمی ایران صادر شد رای مثبت داده است. کلیه قطعنامه های شورای امنیت به دلیل عدم تمکین ایران به مطالبات آژانس بین المللی انرژی اتمی صادر شده اند.[19] علاوه بر این مدودوف رئیس جمهور سابق روسیه در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۰ میلادی [۳۱ شهریور ۱۳۸۹ خورشیدی] فرمان ممنوعیت فروش تسلیحات به ایران را صادر کرد. او همچنین در اقدامی یکجانبه فرمان ممنوعیت فروش موشک های «اس ۳۰۰» به ایران را صادر نمود. قرارداد فروش «اس ۳۰۰» به ارزش ۸۰۰ میلیون دلار میان ایران و روسیه بسته شده بود. ایران در پاسخ به این اقدام روسیه به دادگاه داوری بین المللی شکایت کرده و خواستار دریافت غرامتی معادل ۴ میلیارد دلار شد. [20] با این حال اما روسیه به رویکرد دلجویی از غرب ادامه داده که به ضرر ایران و برنامه هسته ای این کشور تمام شد. در این زمان روسیه پیشنهادی درباره غنی سازی ایران در خاک روسیه مطرح کرد تا بدین وسیله بتوان راهکاری برای مشکل ایجاد شده و پافشاری غرب بر عدم غنی سازی در ایران یافت. پیشنهاد روسیه با مخالفت سفت و سخت ایران مواجه شد. روسیه بر اثر فشارهای غربی و اسرائیلی راه اندازی و تحویل نیروگاه بوشهر را بیش از هفت سال به تاخیر انداخت. اما رویکرد روسیه با اوج گیری تقابل بین مسکو و واشنگتن دستخوش تحول گردید. ناتو با اصرار واشنگتن اقدام به گسترش به سمت مناطق همسایه روسیه در آسیای میانه و قفقاز و کشورهای ساحلی دریای خزر کرد. از منظر روسیه همکاری یا گسترش همکاری با ایران یکی از مهم ترین سیاست های دفاعی روسیه برای مقابله با خصومت ورزی های غرب تلقی می شود.
بدین ترتیب رابطه روسیه با ایران همواره پر فراز و نشیب بوده است. عوامل جهت دهنده به روابط دو کشور همواره از چرخش هم پیمانی دو جانبه به ائتلاف یا همکاری استراتژیک جلوگیری می کردند. کما اینکه روابط روسیه و ایران بر اثر همین عوامل در مراحل بحرانی به درگیری و کشمکش سوق پیدا نکرد. به هر حال دو کشور همواره به این الگوی همکاری های پر نوسان نیاز داشتند اما همزمان با بحران سوریه این رابطه به سمت «ائتلاف اجباری» دستخوش تحول شد.

دوم: بحران سوریه و سیر تحول روابط روسیه و ایران
ایران و روسیه بعد از آغاز بحران سوریه دست به ائتلاف زدند. این ائتلاف که با توجه به شرایط ضروری و از روی اجبار صورت گرفته فراز و نشیب هایی داشته است. اما این واقعیت را نباید نادیده گرفت که ائتلاف دو کشور «یک ائتلاف استراتژی گزینشی» بوده که بر اساس شرایط قابل تغییر است. روابط دو کشور بر مبنای نزدیکی یا دوری نقش آفرینی آنها شکل گرفته است. همسویی یا عدم همسویی نقش دو کشور به تقابل یا اشتراک منافع آنها بستگی دارد. در کنار این عوامل باید نقش نیروهای رقیب ایران در جهت دهی به روابط ایران و روسیه در سوریه را هم افزود. این نیروها عبارتند از آمریکا و ترکیه و اسرائیل که به نقش آفرینی موثری در کم رنگ کردن یا پررنگ کردن همکاری ایران و روسیه در سوریه پرداختند. روابط دو کشور در آینده قطعا بر مبنای کنش و واکنش های این دو در ارتباط با بحران سوریه تنظیم خواهد شد.
سیر تحول روابط بین ایران و روسیه با در نظر گرفتن چند واقعیت مشخص می شود. نخست: همزمان با آغاز بحران سوریه ایران پیش از روسیه در کنار نظام بشار اسد ایستاد. بحران سوریه از منظر ایران به عنوان «یک توطئه خارجی»‌علیه محور مقاومت بود. دوم: زمانی که بحران سوریه به نقطه عطف خود رسید ایران نقش مهمی در تشویق یا متقاعد کردن روسیه به دخالت در سوریه داشت. سوم: روسیه برای حفظ منافعی که تصور می کرد در معرض خطر قرار دارند به حضور نظامی در سوریه پرداخت. این منافع و اشتراک منافع با طرف ها و بازیگران موثر بین المللی و منطقه ای در بحران سوریه به روند روابط ایران و روسیه به خصوص در دو سال اخیر سمت و سو بخشیده است. اینکه ایران در متقاعد کردن روسیه به حضور نظامی در سوریه چه نقشی داشته دو روایت وجود دارد: نخست:‌علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح ایران از روسیه خواسته تا در بحران سوریه دخالت نظامی کند. علی اکبر ولایتی مشاور خامنه ای در امور بین الملل در سفر به روسیه قبل از سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی [شهریور ۱۳۹۴ خورشیدی] شخصا این درخواست رهبر را با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در میان گذاشته است.[21] بر اساس روایت دوم ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در سفر به مسکو در این باره با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفت و گو و او را به التحاق به «جبهه مقاومت» به رهبری ایران متقاعد کرده است. ایران در واقع به دنبال این بود که «دخالت روسیه منجر به توانمند سازی بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای تغییر کفه ترازو به نفع خود شود.»[22]
البته این دو استدلال با توجه به رویکرد روشن و قاطعانه روسیه چندان موثق نیستند. سیاست روسیه نشانگر این است که در ارتباط با رابطه دو کشور در سوریه روسیه متغیر مستقل و ایران متغیر وابسته است. بنا براین، باید برای بررسی نتایج این بحران توجه خود را عمدتا بر روی روسیه و عوامل موثر بر رویکرد این کشور در سوریه معطوف کنیم.
در این راستا می توان به برخی از مواضع و اظهارات قابل توجه اشاره نمود. با گذشت دو سال از دخالت نظامی روسیه در سوریه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه درباره بازیگری که رویدادهای خاورمیانه را مدیریت می کند گفت «روسیه توانایی بازتنظیم خاورمیانه را دارد نه ایران». سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه درباره اینکه برگزار کننده اصلی نشست لوزان درباره سوریه چه کسی است گفت «ما شرکای آمریکایی را به حضور ایران در کنار کشورهای دیگر منطقه متقاعد کردیم.» [23] برخی پژوهش های منتشر شده توسط «مرکز تحقیقات استراتژیک» در ایران به این مساله اشاره کرده که دخالت روسیه در سوریه با انگیزه و منافع روسیه در ارتباط بوده است، به عنوان مثال ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفت «حضور نظامی روسیه در سوریه به منظور مقابله با تروریسم است.» وی افزود «اوضاع در سوریه بدون کمک و همکاری روسیه بدتر خواهد شد و سوریه به دست گروه [داعش] خواهد افتاد و پناهجویان فراری به اروپا هم بیشتر خواهند شد.» مقاله منتشر شده در فصلنامه راهبرد وابسته به «مرکز تحقیقات استراتژیک» [شماره ۷۵- اکتبر ۲۰۱۵ میلادی –دی ۱۳۹۴ خورشیدی] در این باره گفت پرزیدنت پوتین زمان مناسبی را برای ارسال نیروهای روس به سوریه در نظر گرفت. از طرفی، ارتش اسد بسیاری از مناطق تحت کنترل خود را از دست داده و در معرض شکست ها و خسارت های بیشتری قرار دارد. از طرف دیگر، همزمان با خسارت های ناشی از اشغال افغانستان و عراق حالا ایالات متحده آمریکا بیشتر به انزوا روی آورده است. [24] این بدین معناست که در آن زمان تنها روسیه می توانست با دخالت کارساز پیشرفت داعش در سوریه را متوقف کند.
نیکلای کارالیوف وابسته نظامی سابق روسیه در تهران به شبکه آمریکایی «سی ان ان» گفت «روسیه به خاطر اسد وارد جنگ نشده بلکه به اسد برای حفظ مناطق تحت کنترل او کمک می کند.»[25] این اظهارات همچون مهر تاکیدی بر ماهیت نقش روسیه در سوریه بود.
روند تحول روابط میان روسیه و ایران در سوریه در این چارچوب تعریف شده به سه دوره قابل تفکیک است. مرز توافق و تقابل روسیه و ایران در سوریه در این سه دوره مشخص می شود. دوره اختلاف نظر بر سر مدیریت بحران سوریه بعد از نشست صلح سوریه در وین. بحرانی شدن روابط بین ترکیه و ایران و نتایج مثبت آن بر روابط روسیه و ایران. مرحله پس از نبرد حلب و ایجاد اختلاف و دو دستگی بین روسیه و ایران بر سر نقش آمریکا و حد و مرز نقش آفرینی ترکیه و توافقات روسیه و اسرائیل.
۱-اختلاف نظر ایران و روسیه درباره نشست وین: اختلاف نظر درباره نشست وین بعد از دوره نزدیکی و هماهنگی بین ایران و روسیه بروز کرد. توافق و تفاهم بین دو کشور از عراق شروع شده و بعد از تصمیم روسیه درباره دخالت نظامی در سوریه ادامه پیدا کرد. روسیه که به جدی بودن اختلافات بین ایران و آمریکا بعد از امضای برجام پی برده بود به این نتیجه رسید که برجام منجر به گشایش در روابط آمریکا و ایران نخواهد شد. این دیدگاه روسیه دقیقا بر خلاف گمانه زنی های اسرائیل و برخی کشورهای عربی و خلیجی بود. اقدام نظامی روسیه در سوریه به دنبال شکست نیروهای دولتی سوریه و پیروزی های گسترده گروه های اپوزیسیون مورد حمایت آمریکا و ترکیه و کشورهای عربی انجام شد. در آن زمان، آمریکا با ورود به خط بحران عراق برای تشکیل جریان موثری از سنی های بومی و بازپس گیری مناطقشان از دست شبه نظامیان «داعش» دست به کار شد. همکاری ایران و روسیه در عراق در ابتدا تنها جنبه «اطلاعاتی –امنیتی» داشت و منجر به تشکیل «مرکز اطلاعاتی» توسط ائتلاف چهارگانه روسیه و ایران و عراق و سوریه شد. سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی [۵ مهر ۱۳۹۴ خورشیدی] گفت هدف این مرکز هماهنگ سازی برای مقابله با «داعش» است. ایران تصور می کرد که روابط با روسیه بر خلاف آمریکا بر پایه اعتماد متقابل و منافع مشترک قرار دارد. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران تصور ایران در این باره را بازگو کرد.
این تصور بعد از دیدار محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه مورد تاکید قرار گرفت. ظریف در دیدار ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی [۳ مهر ۱۳۹۴ خورشیدی] با کری در واشنگتن مطمئن شد که دیدگاه آمریکا در خصوص اینکه بشار اسد رئیس جمهور سوریه در آینده این کشور جایی در قدرت ندارد تغییر نکرده است. اما ظریف پیشتر در نشست با سرگی لاوروف [۱۷ اوت ۲۰۱۵ میلادی-۲۶ مرداد ۱۳۹۴ خورشیدی] به این نکته پی برده بود که از منظر لاوروف بشار اسد نیروی اصلی در تضمین یکپارچگی سوریه و جنگ با تروریسم به شمار می رود و در نتیجه روسیه نظر مساعدی نسبت به کناره گیری اسد از قدرت ندارد.[26]
دخالت نظامی روسیه در سوریه در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی [۲۹ شهریور ۱۳۹۴ خورشیدی] پیامدهای معکوس و غیر قابل اغماضی داشته است. حضور نظامی روسیه معروف به «طوفان سوخوی» نتایج میدانی معکوسی به دنبال داشته و معادله در سوریه را برای اولین بار در عرض پنج سال به نفع راه حل سیاسی تغییر داد. می توان گفت روسیه این معادله را در نشست وین مطرح کرد. این نشست در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۵ میلادی [۸ آبان ۱۳۹۴ خورشیدی] با حضور ۱۶ کشور [از جمله ایران و عربستان سعودی و ترکیه و مصر و اردن به عنوان طرف های منطقه ای و نیز اتحادیه اروپا و پنج عضو دائم شورای امنیت] برگزار شد. کشورهای یاد شده در پایان نشست بر سر بنودی برای راه حل سیاسی بحران سوریه به توافق رسیدند. بیانیه پایانی نشست به شورای امنیت ارسال و در نتیجه قطعنامه ۲۲۵۴ در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ میلادی [۲۷ آذر ۱۳۹۴ خورشیدی] به تصویب این شورا رسید. در این قطعنامه به برنامه زمانی مشخصی بین آتش بس و تشکیل دولت فراگیر و بعد از آن اصلاحات قانونی و تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در عرض ۱۸ ماه اشاره شده است. در قطعنامه یاد شده به جایگاه رئیس جمهور سوریه در آینده اشاره نشده و این دقیقا همان خواسته مسکو و تهران است. روسیه و ایران بر این باورند که تنها مردم سوریه و بدون دخالت طرف های خارجی باید درباره نقش بشار اسد در آینده کشور تعیین تکلیف کنند.
نشست مذکور و قطعنامه شورای امنیت در این خصوص روابط ایران و روسیه را تکان داد. همزمان با رو شدن اختلاف دیدگاه ها و تعارض منافع ایران و روسیه در سوریه موضع روسیه برای ایران تکان دهنده بود. مساله اینجاست که ایران و حکومت سوریه و «حزب الله» لبنان از همان اولین لحظه دخالت نظامی روسیه در سوریه دستخوش خوش بینی بی سابقه ای شده بودند اما بعد این فضای خوش بینی به شوک و ناباوری تبدیل شد. کلیه طرف ها تصور می کردند که با حضور نظامی روسیه معادله تازه ای در موازنه قوا در سوریه ایجاد می شود که قطعا به نفع نظام سوریه خواهد بود. آنهم در شرایطی که جنگنده های روسیه نه تنها مواضع و پایگاه های گروه «داعش» در سوریه را بمباران کرده بلکه حتی گروه های جهادی مورد حمایت برخی طرف های عربی و منطقه ای و بین المللی هم هدف گرفتند. گمان می رفت که حملات جنگنده های روسی منجر به تضعیف گروه های اپوزیسیون سوریه شده و وجهه و وزن سیاسی این جریان ها برای حضور در کنفرانس های صلح سوریه را خدشه دار کند.
ایران و نظام بشار اسد و «حزب الله» رفته رفته در مسیر تقابل و تصادم رو در رو با متحد روسی قرار گرفتند. شتاب روسیه برای قبول راهکار مسالمت آمیز در کنار مقابله و جنگ با تروریسم برای ایران و بشار اسد باورنکردنی بود. این دو تصور می کردند که روسیه با دخالت در سوریه به دنبال پیاده کردن راهکار نظامی یا دست کم برقراری معادله جدید موازنه قوا است که در نهایت به سود نظام سوریه رقم می خورد. موازنه ای که دست بالا را در صحنه سیاسی به نظام سوریه می دهد و نظام را برای تحمیل شروط خود برای پیشبرد فرآیند سیاسی توانمند می سازد. در این شرایط گزینه کنار گذاشتن بشار اسد از صحنه قدرت و آینده سوریه به عنوان یکی از شروط مطرح شده توسط آمریکا و متحدان بین المللی و منطقه ای این کشور و گروه های اپوزیسیون سوری به کلی از روی میز حذف می شود.[27]
این رویکرد دو گانه خیلی پیشتر توسط روسیه دنبال شد. روسیه با احضار بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای ملاقات دو نفره با ولادیمیر پوتین به دنبال ایجاد طرح یا چارچوبی برای یک طرح سیاسی برای حل بحران سوریه نبود بلکه بیشتر در پی تعیین تکلیف نقش خود اسد یا «سرنوشت اسد» بود. این بدین معناست که روسیه هم با این اقدام به دنبال ارسال سیگنال هایی به طرف دیگر بود و می خواست این پیام را برساند که خود روسیه هم دیگر از ماندن اسد در قدرت به عنوان شرط ضروری برای پیشبرد راهکار سیاسی و نجات سوریه و حفظ یکپارچگی کشور کوتاه آمده است. بعد از این رویدادها، رویکرد روسیه بیانگر این مطلب بود که اهداف حضور نظامی روسیه در سوریه لزوما با اهداف نظام سوریه و ایران همسویی ندارد. اختلاف دیدگاه ها و تباین مواضع مسکو از یک سو و تهران و دمشق از سوی دیگر رفته رفته بیشتر و بیشتر شد به طوری که گویی روسیه و ایران درگیر دو جنگ جداگانه و نه جنگ واحدی در سوریه هستند. رویکرد روسیه بیشتر بر پایه گفت و گو و بستر سازی برای ایجاد راهکار سیاسی و عدم تقابل نظامی نه با آمریکا و نه حتی با اسرائیل در سوریه قرار دارد.
هماهنگی بین روسیه و آمریکا برای عدم تقابل جنگنده های روسیه و آمریکا در آسمان سوریه کاملا مشهود بود. نکته جالب اینجاست که دامنه این هماهنگی به اسرائیل هم رسید. زمانی که جنگنده های اسرائیلی به مواضع ارتش سوریه در منطقه قلمون در نزدیکی مرز لبنان حمله کردند رسانه های اسرائیلی مدعی شدند که در این حمله کاروان حامل سلاح به «حزب الله» مورد هدف قرار گرفته است. جنگنده های اسرائیلی در حالی موفق به ورود به حریم هوایی سوریه شدند که سیستم های پیشرفته و جنگنده های روسیه در این منطقه مستقر هستند. اینکه جنگنده های اسرائیل بدون هماهنگی قبلی با روسیه بر فراز این منطقه پرواز کرده اند غیر منطقی به نظر می رسد. بنا براین می توان نتیجه گرفت روس ها در سوریه با در نظر گرفتن منافع اسرائیل فعالیت کرده و اینکه کاروان های سلاح ارتش سوریه به «حزب الله» که از خاک سوریه عبور می کنند در معرض هدف قرار دارند. در اینجاست که منافع روسیه و ایران در سوریه در تقابل قرار می گیرند. [28]
تفاوت منافع روسیه و ایران را همچنین می توان در تلاش گسترده روسیه برای بازگرداندن اعتبار به ارتش سوریه ملاحظه نمود. ارتش سوریه همواره کارتی در دست روس ها بود. روس ها بعد از اظهارات بشار اسد درباره شکست های ارتش دولتی تصور کردند که این صحبت ها در راستای یاری طلبیدن از آنان و اعتراف ضمنی اسد به «عدم تحقق دستاورد عملی چندانی توسط ایران» مطرح شده است. روس ها با این ذهنیت و نیز به منظور حفظ نهادهای دولتی از جمله ارتش وارد کار شدند. میخائیل بوگدانوف معاون وزیر امور خارجه روسیه ضمن تاکید بر این تصور گفت مسکو گروه هایی که خارج از بدنه ارتش فعالیت می کنند هدف قرار می دهد اما فرصت التحاق به ارتش را در اختیار همه گروه ها قرار می دهد. این بدین معناست که روسیه می تواند گروه های نظامی و شبه نظامیان هوادار ایران مثل «ارتش دفاع ملی» و «کمیته های مردمی» و «گردان بعث» را در صورت فعالیت این گروه ها در خارج از محدوده ارتش سوریه مورد هدف قرار دهد. کما اینکه روسیه طرح تشکیل «شورای نظامی» در سوریه به منظور بازسازی ساختار و باز تنظیم ارتش را مطرح کرده که هم اکنون در حال بررسی آرایش و ترکیب آن است. البته این شورا در صورت تشکیل و با توجه به تصور موجود در مورد اینکه ارتش تنها نهاد قادر به حفظ یکپارچگی سوریه است تحت نظر بشار اسد اداره نخواهد شد. در این شرایط، التحاق نظامیانی که به علت اعتراض به رویکرد نادرست سیاسی و نظامی نظام برکنار شده اند به شورای نظامی بعید به نظر نمی رسد و این کلا با اهداف اسد که مورد حمایت و تایید ایران هستند در تناقض قرار می گیرد.
به موازات این رویکرد، روسیه بعد از نشست وین به دنبال معرفی «ارتش آزاد سوریه» به عنوان گروه غیر تروریستی و مشارکت این گروه در فرآیند سیاسی است. روسیه تلویحا اشاره کرد که چنانچه ارتش آزاد سوریه وارد پیکار با «داعش» شود با پشتیبانی هوایی روسیه همراه خواهد بود. معنی این حرف این است که روسیه حاضر به هماهنگی نظامی با گروه های اپوزیسیون است. این رویکرد خشم ایران و نظام اسد را برانگیخت، به ویژه اینکه آندره کارتاپولوف رئیس اداره کل عملیات ستاد کل ارتش روسیه در ۳ نوامبر ۲۰۱۵ میلادی [۱۲ آبان ۱۳۹۴ خورشیدی] گفت «جنگنده های روسیه ۲۴ موضع داعش را نابود کردند. این اهداف با کمک گروه های اپوزیسیون سوریه مشخص شدند.» البته این مقام عالی رتبه روسیه به این اظهارات اکتفا نکرده و افزود «چنانکه بارها اعلام کردیم روسیه آماده همکاری با کلیه نیروهای ملی سوریه که با تروریست های داعش و جبهه النصره می جنگند است. به اطلاع شما می رسانم که ما در قالب ائتلاف گسترده بین المللی برای مبارزه با تروریسم در خاورمیانه با سران اپوزیسیون روسیه و فرماندهان عملیات میدانی تشکیلات متعددی ارتباط برقرار کردیم.» او خاطر نشان کرد «واحد هماهنگ کننده ای تاسیس کردیم که به دلایل آشکار نمی توان جزئیاتی درباره آن را اعلام کرد. اقدام مشترک گروه ها در راستای یکسان سازی تلاش های مشترک برای مبارزه با داعش سازمان دهی شده است.» او در ادامه گفت «جنگنده های روسیه و آمریکایی تمرین های مشترکی در آسمان سوریه برای اجتناب از تصادم و برخورد برگزار کردند.»
اختلاف دیدگاه و رویکرد روسیه از یک سو و ایران و نظام سوریه از سوی دیگر نیز در نگرش روسی مبتنی بر فعال سازی فرآیند سیاسی بر مبنای نشست وین بروز کرد. روسیه به دنبال به نتیجه رساندن گفت و گوها بین حکومت و اپوزیسیون میانه رو در سوریه بوده و خواهان این است که گروه های میانه روی اپوزیسیون به عنوان شریک در فرآیند سیاسی مورد توافق همه قرار بگیرند و این مذاکرات با حضور کلیه طیف های جامعه سوریه از جمله همه گروه های اپوزیسیونی که تحت پوشش مخالفان میانه رو قرار می گیرند برگزار شود. سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در تماس تلفنی با همتای آمریکایی اش جان کری «احتمال کسب حمایت بین المللی برای فیصله دادن به بحران سوریه بر پایه گفت و گوهای ملی و تشکیل هیات مشترکی از گروه های اپوزیسیون سوریه به منظور آغاز گفت و گوهای سیاسی زودهنگام و یکسان سازی دیدگاه ها درباره مبارزه با تروریسم» را مورد بررسی قرار داد.» [29]
ایران اصلا با چنین مذاکراتی مخالف بوده و زیر بار هر گونه همکاری –مستقیم و غیر مستقیم- با واشنگتن درباره سوریه نمی رود. علی اکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور بین الملل بعد از دیدار با فیصل المقداد معاون وزیر امور خارجه سوریه در تهران با رد چنین طرحی گفت «با هر طرحی که مورد قبول حکومت و مردم سوریه نباشد مخالفیم.» محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران هم طی اظهاراتی خاطر نشان کرد «تعیین سرنوشت سیاسی سوریه مربوط به مردم سوریه است و نباید به آنها تحمیل شود.» در همین حال، سید علی خامنه ای رهبر ایران ضمن تاکید بر شعار «مرگ بر آمریکا» و حمله مجدد به آمریکا گفت «شعار مرگ بر آمریکا دارای پشتوانه قوی عقلانی و مطابق با قانون اساسی ایران است.» خامنه ای در دیدار با هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت سالگرد ۱۳ آبان که در ایران «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نام گرفته افزود «اهداف آمریکا در خصوص جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. اگر آمریکایی می توانستند نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرند لحظه ای درنگ یا تردید نمی کردند.»
رویکرد تنش زای ایران در برابر آمریکا به موازات تنش آفرینی غیر رسمی ایران در برابر روسیه دنبال می شد و البته گاهی هم به طور علنی توسط مقام های رسمی عنوان می شد. فرمانده سپاه با اشاره عمدی به روسیه و نکوهش سیاست روسیه در سوریه گفت «روسیه تنها برای حفظ منافع خود در سوریه حضور دارد.» ایران گاهی از طریق ابراز تردید و تعلل در موافقت با حضور در دور دوم گفت و گوهای وین درباره سوریه بعد از اعلام عدم مشارکت در گفت و گوها نارضایتی خود را از روسیه اعلام می کرد. موضع ایران بیانگر این است که ایران با بررسی دقیق رویکرد روسیه و به خصوص تلاش های این کشور برای ایجاد راهکار مبتنی بر سیاست «نه غالب و نه مغلوب» دیگر به روسیه به چشم کشور متحد در سوریه نمی نگرد.[30]

1-تشدید موضع ضد روسی ترکیه و آمریکا در سوریه و پیامدهای آن بر روابط کشورهای عربی و ایران:
سیاست و موضع گیری قدرت های جهانی و منطقه ای رقیب ایران در سوریه نقش مهمی در تعیین سمت و سوی روابط مسکو و تهزان در سوریه در جهت همکاری یا رقابت ایفا کردند. در اینجا می توان به دو رویداد مهم که نقش محوری در بازگشت روابط گرم و صمیمانه بین ایران و روسیه بعد از واگرایی دو جانبه و اختلاف دیدگاه ها در نشست وین داشتند اشاره کرد. رویداد نخست: سرنگونی جنگنده روسیه توسط ترکیه در سوریه. رویداد دوم: حمله جنگنده های آمریکا به کاروان ارتش سوریه در دیر الزور.

الف- سرنگونی جنگنده سوخوی روسیه:
سرنگونی جنگنده روسیه «سوخو-۲۴» توسط دو جنگنده ترکیه واکنش های مستقیم و شدید روس ها را در دو سطح به دنبال داشت. نخست: افزایش دخالت نظامی روسیه در سوریه از طریق انتقال اسلحه و تجهیزات نظامی پیشرفته به این کشور. برقراری توازن نظامی قوی تازه در سوریه در راستای منافع روسیه و کشورهای متحد به ویژه ارتش دولتی سوریه و ایران در راس اولویت های روس ها قرار گرفت. رویکرد تازه روسیه هدف مورد نظر ایران بود. ایران پیشتر از شتاب روسیه برای پیشبرد راهکار سیاسی در سوریه چندان راضی نبود. دوم: گسترش و تحکیم روابط همه جانبه با ایران و افزایش هماهنگی و همکاری مشترک در عملیات جنگی در سوریه. دامنه عملیات جنگی مشترک بین دو کشور تنها علیه شبه نظامیان و گروه های اپوزیسیون محدود نشده بلکه نیروهای ترکیه را هم در برگرفت. درست روز بعد از سرنگونی جنگنده روسیه «سوخو ۲۴» روس ها توجه خود را بر لزوم به شکست کشاندن اهداف ترکیه از این ماجراجویی معطوف کردند. در این راستا، حضور نظامی روسیه در سوریه افزایش یافت. روس ها برای رسیدن به این هدف نیازمند فعال سازی همکاری نظامی با ایران در جبهه های نبرد سوریه بودند.
چندی نگذشت که روسیه متوجه شد ترکیه با سرنگونی جنگنده روسی که به نماد طوفان نظامی مستمر پوتین در سوریه بدل شده بود به دنبال دست یابی به یک سری اهداف از جمله حرکتی نمادین برای خدشه دار کردن وجهه پرزیدنت پوتین بود. هدف دیگر ترکیه کارشکنی در مسیر تلاش های دیپلماتیک و نظامی روس ها برای ریشه کن تروریسم و دست یابی به راهکار سیاسی برای بحران سوریه بود. ترک ها می خواستند مسکو را به یک درگیری فراتر از جبهه های جنگ سوریه کشیده و مهم تر از همه به دنبال قرار دادن ناتو در برابر یک واقعیت جدید بودند. ترک ها می خواستند با ایجاد یک واقعیت جدید ناتو را وادار به پذیرش طرح رجب طیب اردوغان برای ایجاد مناطق امن از جرابلس تا مدیترانه کنند. اما واکنش قاطعانه و غافلگیر کننده روس ها نقشه ترکیه را به باد داد. اقدامات اولیه مسکو برای ناکام کردن یا دست کم متوقف ساختن سه هدف ترک ها کافی بود. در آغاز، عملیات نجات خلبان دوم جنگنده روسیه که توسط جنگنده ترکیه سرنگون شده بود موفقیت آمیز بود. این عملیات توسط کماندوهای روس و سوری انجام شد. این خلبان در نهایت به پایگاه هوایی خود در سوریه بازگشت. در مقابل روسیه در واکنش تندی رویاهای آنکارا در بروز نبرد بین روسیه و کشورهای عضو ناتو را نقش بر آب کرد. ایجاد مناطق عاری از درگیری به پای روسیه نه ترکیه نوشته شد. همزمان با عدم موفقیت ترکیه در برپایی مناطق عاری از درگیری در مرزهای سوریه، روسیه با استقرار سامانه های موشکی «اس ۳۰۰» و «اس ۴۰۰» در خاک سوریه موفق به ایجاد این مناطق شد. جنگنده های روسیه هم به موازات این اقدام به پشتیبانی از عملیات هوایی پرداختند. همزمان با افزایش عملیات میدانی علیه «داعش» و دیگر گروه های تروریستی تانک های «تی ۹۰» روسیه در جبهه های نبرد در سوریه شرکت کردند. در کنار این اقدامات اخ‍ذ ویزای روسیه برای مسافران ترکیه از سال ۲۰۱۶ میلادی [دی ۱۳۹۴ خورشیدی] الزامی شد. کما اینکه سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه بر ضرورت بستن مرزهای ترکیه و سوریه تاکید کرد. او افزود این اقدام در حل مساله تروریسم تا حدود زیادی موثر خواهد بود. لاوروف یاد آور شد ترکیه بعد از حمله جنگنده های روسیه به کاروان های نفت غارت شده از سوریه آشفته به نظر می رسد.
این تحولات و به ویژه افرایش حضور نظامی و عملیات جنگی روسیه در سوریه تاثیر مستقیم و فراوانی در فضای بسیار مثبت روابط ایران و روسیه داشت. در چنین فضایی پوتین برای شرکت در سومین نشست سران مجمع کشورهای صادر کننده گاز یا اوپک گازی در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۵ میلادی [۲ آذر ۱۳۹۴ خورشیدی] راهی تهران شده و با علی خامنه ای ملاقات کرد. دو طرف درباره روابط دو جانبه و بحران سوریه و موضع گیری در برابر آمریکا گفت و گوهای مهمی انجام دادند.
سفر پوتین به ایران سنگ بنای همکاری های استراتژیک بین دو کشور در راستای مقابله با سلطه جویی های آمریکا بود. پوتین این پیام را به طور مستقیم و غیر مستقیم به سران ایران ارسال کرد. امضای سند رفع محدودیت ها و ممنوعیت های همکاری های هسته ای روسیه با ایران توسط پوتین یکی از مهم ترین اقدامات روسیه در این زمینه است. پوتین در دیدار با خامنه ای گفت کشورش از پشت به شرکای خود خنجر نمی زند و بر خلاف برخی کشورها اقدامی علیه شرکایش در پشت پرده انجام نمی دهد. منظور پوتین از این صحبت ها آمریکا بوده است. چشم انداز گسترده ای در روابط دو جانبه در سفر پوتین ترسیم شد. ایجاد منطقه آزاد تجاری میان ایران و اتحادیه اوراسیا و گسترش روابط همکاری با مجمع کشورهای صادر کننده گاز [اوپک گازی] و تاکید اهمیت و جایگاه کشورهای عضو مجمع در ترسیم سیاست های انرژی و اهمیت تکامل اقتصادی میان اعضای این مجمع و گروه های دیگر اقتصادی که روسیه در آنها از نقش مرکزی برخوردار است به ویژه «سازمان شانگهای» و «مجموعه کشورهای حوزه دریای خزر» و «گروه بریکس»‌و «اتحادیه اوراسیا» از جمله نتایج این دیدار به شمار می روند.
پوتین و رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار به ارائه ضمانت های متقابل و تشریح دیدگاه ها در خصوص مرحله پسا برجام و حضور رو به رشد روسیه و چه بسا عملیات نظامی زمینی این کشور در سوریه و دیدگاه های تقریبا نزدیک دو کشور درباره سرنوشت بشار اسد رئیس جمهور سوریه بر خلاف اظهارات عنوان شده توسط فرماندهان سپاه در این خصوص پرداختند. در نهایت دیدگاه واحدی توسط دو طرف اعلام شد «کسی نباید به دنبال تحمیل اراده خود بر مردم سوریه باشد.» اظهارات خامنه ای و پوتین بیانگر این بود که دو طرف بر سر مسائل مورد توجه مشترک به طور عام و گسترش همکاری های دو جانبه و منطقه ای مشترک به تفاهماتی رسیده اند. تمجید خامنه ای از دیدگاه های روسیه درباره سوریه و نقش روسیه در «مقابله با نقشه های آمریکا» بیانگر حصول توافق و تفاهم دو جانبه بود. خامنه ای خطاب به پوتین گفت «آمریکایی ها همیشه تلاش می کنند رقبای خود را در موضع انفعال قرار دهند اما شما این سیاست را خنثی کردید.» او در ادامه یاد آور شد «تصمیمات و اقدامات مسکو در موضوع سوریه موجب افزایش اعتبار منطقه ای و جهانی روسیه و شخص آقای پوتین شده است.»
از سوی دیگر، پوتین هم در تمجید از ایران و سران این کشور دست کمی از خامنه ای نداشت. او گفت «ایران کشور مستقل با دورنمایی بسیار خوب است.» او افزود «شما را متحدی مطمئن و قابل تکیه در منطقه و جهان می دانیم.» پوتین درباره دیدگاه روسیه در خصوص متحدانش از جمله ایران گفت «ما متعهدیم بر خلاف برخی ها به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچ وقت در پشت پرده اقدامی بر علیه دوستانمان انجام ندهیم و اگر اختلافی هم داشته باشیم با صحبت به تفاهم برسیم.» پوتین دیدگاه روسیه و ایران درباره سوریه را «بسیار نزدیک» توصیف کرد. [31]

الف- حمله آمریکا به ارتش سوریه در دیر الزور: سرنگونی جنگنده سوخوی روسیه توسط ترکیه منجر به تقابل مستقیم دو کشور شد. در مقابل اما سفر ولادیمیر پوتین به تهران به گشایش در روابط بین روسیه و ایران انجامید. با این حال اما تنش و اختلاف نظر درباره اولویت بندی عملیات میدانی در سوریه در مناسبات دو جانبه بروز کرد. البته دو کشور همواره کوشیدند تا در جهت غلبه بر اختلافات و تنش اقدام کنند اما حمله آمریکا به یکی از پادگان های ارتش سوریه در دیرالزور دوباره موازین قوا را به هم زد و روسیه را به سمت افزایش حملات هوایی به مواضع گروه های اپوزیسیون و اعطای فرصت بیشتر به عملیات جنگی ایران و شبه نظامیان هوادارش در شمال سوریه سوق داد. نتایج این اقدام روسیه در نبرد حلب و پیروزی بزرگ روسیه و هوادارانش در این منطقه مشهود است.
وزارت دفاع روسیه در ۱۶ اوت ۲۰۱۶ میلادی [۲۶ مرداد ۱۳۹۵ خورشیدی] اقدام به انتشار اخباری کرد که تهران در پی عدم افشای آنها بود. این اظهارات یکی از موارد تنش زا در روابط دو جانبه به شمار می رود که واکنش تند مقام های ایران را به دنبال داشت. وزارت دفاع روسیه گفت «جنگنده های توپولف ۲۷ و یو ۳۴ از پایگاه نوژه در همدان واقع در غرب ایران مواضع داعش و جبهه النصره [جبهه فتح الشام] ‌در حلب و دیر الزور و ادلب را بمباران کردند.» اظهارات وزارت دفاع روسیه درباره همکاری دو جانبه در این خصوص واکنش های تند و گسترده مقام های نظامی و سیاسی ایران را به دنبال داشت. اما مقام های ایران خیلی زود اقدام به کنترل و مهار این تنش نموده و آن را یکی از ضرورت های جنگ در سوریه و نه نادیده گرفتن اصول ملی برشمردند.[32]
واکنش سریع و خشمناک ایران در دو سطح قابل ارزیابی است. نخست مقام های دولتی. حسین دهقان وزیر دفاع ایران از فاش شدن موضوع استفاده از نوژه تلویحا انتقاد کرد. او گفت روس ها با اعلام حضور در همدان بی معرفتی کرده اند. او با اشاره به نارضایتی ایرانی ها از موضوع فاش شدن موضوع گفت «روس ها علاقمندند نشان دهند که یک ابرقدرت و کشور اثر گذار هستند و در تمامی روندهای امنیتی منطقه و جهان حضور دارند.» دوم: انتقاد از روسیه تنها به وزرا محدود نشده و به مجلس هم کشیده شد. حشمت الله فلاحت پیشه نماینده مجلس گفت دولت اصل ۱۴۶ قانون اساسی را نقض کرده است. این اصل بر «ممنوعیت استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور حتی برای استفاده صلح آمیز» تاکید کرده است. در ۲۰ اوت ۲۰۱۶ میلادی [۳۰ مرداد ۱۳۹۵ خورشیدی] ۲۰ نماینده مجلس خواستار تشکیل جلسه غیر علنی برای بررسی این موضوع شدند. این موضوع واکنش های فراوان و گسترده ای در ایران به دنبال داشت. [33]
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی گفت ایران پایگاه نظامی در اختیار روسیه قرار نداده است. علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران گفت «پرواز هواپیماهای روسیه از فرودگاه همدان برای هدف گرفتن مواضعی در سوریه با مصوبه شورای عالی امنیت ملی است.» این واکنش ها بیانگر این است که این تصمیم توسط کل حکومت و در راس آن پرزیدنت حسن روحانی به عنوان رئیس قوه مجریه و با اطلاع روسای سه قوه [مقننه و مجریه و قضائیه] و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و رئیس سازمان برنامه و بودجه و دو نماینده رهبر و فرماندهان ارتش و سپاه و وزرای خارجه و کشور و اطلاعات اتخاذ شده است. طبق قانون کلیه چهره های یاد شده اعضای مجلس هستند. مهم تر اینکه این اقدام موافقت و حمایت سید علی خامنه ای رهبر را به دنبال داشته است، چرا که مصوبات مجلس تنها با تایید رهبر قابل اجرا خواهند بود.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. حسین دهقان وزیر دفاع ضمن واکنش تند به اعتراضات نمایندگان مجلس از استقرار و پرتاب جنگنده های روسیه از فرودگاه همدان به سمت سوریه حمایت کرد. او گفت که این موضوع منافاتی با قانون اساسی ندارد و در اشاره ضمنی یادآور شد «موضوع استقرار جنگنده های روسیه در ایران به مجلس ربطی ندارد.» این واکنش منجر به افزایش نارضایتی و خشم نمایندگان مجلس شد تا جایی که معاون حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع با اشاره به برخی برداشت های نامناسب از اظهارات وزیر دفاع گفت منظور وزیر دفاع این است که اینگونه پشتیبانی های عملیاتی نیاز به مصوبه مجلس ندارد. اما خشم نمایندگان با این توضیحات فروکش نکرد. لاریجانی رئیس مجلس فارغ از حمایت از همکاری ایران و روسیه و تاکید بر تداوم پرواز هواپیماهای روسیه از همدان اما ضمن انتقاد از اظهارات وزیر دفاع گفت «سردار دهقان درباره مجلس درست حرف نزد و ادب حکمرانی را رعایت نکرد.»
درگیری لفظی بین مجلس و دولت ادامه پیدا کرد تا اینکه بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری در تهران در ۲۲ اوت ۲۰۱۶ میلادی [اول شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی] با اشاره به توقف استفاده روسیه از پایگاه نوژه در همدان برای حمله به مواضعی در سوریه گفت «استفاده روسیه از پایگاه هوایی همدان عجالتا پایان یافته است. استفاده مجدد روسیه از این پایگاه بستگی به شرایط منطقه و اجازه ایران دارد.»[34] در بحبوحه کلیه این تحولات سوالی که مطرح می شود این است که: روابط میان ایران و روسیه با توجه به روابط نظامی دو جانبه تا این اندازه حساس تا کجا پیش می رود؟ آیا دیگر برای گسترش روابط نظامی و ایجاد یک ائتلاف استراتژیک یا دست کم «ائتلاف استراتژیک گزینشی» دیر نشده است؟ در واقع حمله آمریکا به دیرالزور موجب اعتبار بخشی به ائتلاف مسکو و تهران شد.
آمریکا شامگاه شنبه ۱۷ اوت ۲۰۱۶ میلادی [۲۷ مرداد ۱۳۹۵ خورشیدی] به مواضع ارتش سوریه در دیرالزور حمله کرد. به دنبال این حادثه شدیدترین حمله مسلحانه گروه «داعش» به فرودگاه نظامی دیرالزور به وقوع پیوست. این فرودگاه در منتهی الیه شهر دیرالزور قرار گرفته و مسلحان داعش را از دو محله امن باقی مانده در این شهر جدا می کند. تصور غالب ناظران این بود که تشکیک متقابل و با سابقه دو کشور ایران و روسیه و نیز مولفه های ژئوپلیتیک پردامنه ای که در فرآیند تصمیم سازی استراتژیک در ایران موثرند مانع ارتقای روابط به سطح ائتلاف استراتژیک خواهد شد و اینکه مسائل امنیتی حل نشده همواره در مسیر
گسترش روابط کارشکنی می کند و اینکه تقابل و تعارض در قضایای دیگر هم بروز خواهد کرد. ناظران سیاسی روس نسبت به گسترش روابط دو جانبه و ارتقای آن تا سطح ائتلاف استراتژیک به دیده شک و تردید می نگرند. ولادیمیر ساٰژین کارشناس بنیاد خاورمیانه می گوید «روابط روسیه و ایران در ظاهر خوب است.» وی افزود‌«ما با ایران برای حمایت از نظام اسد تلاش های هماهنگی انجام می دهیم. اما با این وجود روسیه و ایران دیدگاه واحدی در این زمینه ندارند.» او یادآور شد «دو کشور در برخی مسائل دیدگاه مشترکی دارند و در مسائل دیگر تفاوت دیدگاه وجود دارد. به همین دلیل سطح روابط ایران و روسیه با توجه به اختلاف نظرهای فراوان به ائتلاف استراتژیک نمی رسد.»
روابط نزدیک روسیه و ایران اعتراض آمریکایی را نیز برانگیخت. آمریکایی اعلام کردند که در خصوص استقرار جنگنده های روسیه در یکی از پایگاه های نظامی سوریه ملاحظاتی دارند. وزارت امور خارجه آمریکا گفت این کشور در حال بررسی این مساله است که آیا استفاده روسیه از پایگاه های نظامی ایران برای حمله به برخی مواضع در سوریه منجر به نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت می شود یا خیر. قطعنامه یاد شده بر ممنوعیت فروش اسلحه و جنگنده های نظامی به ایران بدون موافقت شورای امنیت تاکید می کند. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در گفت و گوی تلفنی با همتای روسیه ای خود سرگی لاوروف درباره استفاده روسیه از پایگاه های نظامی ایران برای حمله به برخی مواضع در سوریه ابراز نگرانی کرد. این موضع آمریکا واکنش تند روسیه را به دنبال داشت. لاوروف «پیشینه آمریکا» در مداخله نظامی در کشورهای مختلف جهان و حمله و تجاوز به کشورهای دیگر بدون اجازه شورای امنیت و حمله به برخی مواضع در سوریه بدون کسب موافقت دولت به قول آمریکا فاقد مشروعیت سوریه را دوباره تداعی کرد. لاوروف افزود «استقرار جنگنده روسیه در پایگاه همدان منافاتی با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ندارد.» او یادآور شد «هیچ بهانه ای برای متهم کردن روسیه به نقض قطعنامه های شورای امنیت وجود ندارد. عملیات واردات یا فروش یا واگذاری جنگنده های روسیه به ایران انجام نشده است.» لاوروف گفت «قطعنامه شورای امنیت مخصوصا صدور جنگنده به ایران را ممنوع کرده است.» البته لاوروف تنها به این صحبت ها بسنده نکرده و گفت آمریکا «به دنبال این است که توجه را از مساله اصلی یعنی هماهنگی و همکاری برای فیصله دادن به بحران سوریه منصرف کند».[35]

۱-تنش بعد از نبرد حلب: روند هماهنگی و ائتلاف بین روسیه و ایران و ارتش دولتی سوریه و گروه های شبه نظامی هوادار در عملیات حلب به اوج خود رسید. اما این هماهنگی با مشکلات میدانی بین روسیه از یک سو و ایران و ارتش سوریه و گروه های شبه نظامی هوادار از سوی دیگر همراه بود. روسیه همواره به دنبال راهکار سیاسی و مطرح کردن واشنگتن به عنوان یکی از طرف های شرکت کننده در ایجاد راهکار و افزایش هماهنگی با ترکیه بود. روابط ترکیه و واشنگتن بعد از افزایش همکاری بین آمریکا و شبه نظامیان کرد سوری مخالف رژیم اسد و خودداری از تحویل دادن فتح الله گولن واعظ کرد مخالف حکومت ترکیه وارد فاز بحرانی شد. در مقابل اما ایران و ارتش سوریه بعد از تسلط بر حلب به تداوم عملیات نظامی و گسترش حوزه جغرافیایی تحت نفوذ خود در مناطق تحت کنترل اپوزیسیون توجه داشته و به دنبال کنترل و متوقف کردن نقش آفرینی ترکیه بوده تا بدین وسیله از نقش آفرینی ترکیه در روند دست یابی به راهکار سیاسی بکاهند. در آن زمان، ایران و روسیه بر سر سه پرونده اختلاف نظر پیدا کردند.
نخست: اختلاف نظر درباره مرز نقش آفرینی ترکیه در اداره بحران سوریه. ایران مجبور شد ترکیه را به عنوان طرف سوم برگزار کننده مذاکرات سه جانبه روسیه و ترکیه و ایران در آستانه به رسمیت بشناسد: ترکیه از طریق نمایندگی هیات گروه های اپوزیسیون خود را به عنوان کشور ضامن در گفت و گوهای آستانه مطرح کرد. ترکیه از طریق همکاری با روسیه نقش موثری در تخلیه حلب از پیکارجویان مخالف رژیم اسد ایفا کرد.
البته مخالفت ایران با نقش آفرینی نظامی و سیاسی ترکیه بی دلیل نبوده است. ایران تصور می کند نیروهای ترکیه که با عملیات نظامی «سپر فرات» در ۲۴ اوت ۲۰۱۶ میلادی [۳ شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی] وارد سوریه شدند به پیشروی در خاک این کشور ادامه داده تا به هدف خود یعنی حلب برسند. ایران تصور می کند ترکیه از «شورشیان» علیه رژیم سوریه حمایت می کند و اینکه عملیات نظامی «الباب» در شمال سوریه بیانگر اهداف و مقاصد ترکیه است. به همین دلیل، ایران از جانبداری روزافزون روس ها از نقش آفرینی ترکیه به عنوان شریکی در کنار ایران در نشست آستانه و یکی از برگزار کنندگان مذاکرات میان نظام سوریه و گروه های اپوزیسیون ابراز نارضایتی کرد. [36]
ایران به این نتیجه رسید که چنانچه ترکیه به اهداف استراتژیک خود در «الباب» برسد دستاوردهای ایران و نظام سوریه دوام چندانی نمی آورد. ترکیه با انجام عملیات نظامی الباب به دنبال سه هدف استراتژیک بود. چنانچه ترکیه به این اهداف دست یابد ایران و نظام سوریه از کارت های فراوانی نظیر تثبیت آتش بس و تخلیه کوبانی و عفرین از نیروهای کرد و احیای هدف قدیمی یعنی ایجاد مناطق امنیتی عاری از درگیری که برای مذاکرات «آستانه» در اختیار دارند محروم خواهند شد. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در گفت و گوی تلفنی بعد از آغاز به کار ترامپ به عنوان رئیس جمهور در واشنگتن درباره این مسائل گفت و گو کردند. اگر نتیجه عملیات نظامی در الباب به نفع ترکیه تمام شود این کشور فاصله چندانی با عملیات حلب نخواهد داشت. روس ها و ایرانی ها و نیروهای دولتی سوریه و حزب الله و گروه های عراقی که حالا به دروازه الباب رسیده اند به دنبال خاتمه دادن به عملیات حلب به نفع خود هستند. این عملیات با پیچیدگی های فراوانی رو به رو است. نتیجه عملیات استراتژیک الباب بر موازنه قوای نیروهای درگیر و رقیب در سوریه تاثیر گذار خواهد بود. نیروهای شرکت کننده در این عملیات اهداف متباینی را دنبال می کنند. «نیروهای سوریه دموکراتیک» مورد حمایت آمریکا از دو محور آماده ورود به این شهر هستند. نیروهای دولتی سوریه و نیروهای متحد مورد حمایت ایران از «نیروهای سوریه دموکراتیک» پیشی گرفته و به این شهر نزدیک تر هستند. علاوه بر اینها نیروهای ترکیه را هم باید افزود.[37] ایران به دنبال این عملیات از ترکیه خواست تا «در سیاست منطقه ای خود بازنگری کند.»‌[38] همزمان با اظهارات مولود چاوش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه درباره اینکه «ایران می خواهد عراق و سوریه را تبدیل به دو حکومت شیعی کند»[39] ایران به مقام های ترکیه درباره «زیاده روی» در اظهارات خصمانه علیه این کشور هشدار داد.

ایران پیشتر در اشاره به ورود ارتش ترکیه به شمال سوریه و آغاز «عملیات نظامی الباب» ترکیه را به «اشغال سوریه» متهم کرده و گفته بود «ترکیه باید در اسرع وقت از سوریه خارج شود.» اظهارات ایران به دنبال درخواست ترکیه از ایران برای فشار به شبه نظامیان «حزب الله» لبنان برای خروج از سوریه عنوان شده بود. علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس بعد از دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه در دمشق درباره حضور «حزب الله» در سوریه گفت «ما و حزب الله به عنوان مشاور در سوریه و با هماهنگی و درخواست حکومت سوریه حضور داریم. کسانی که بدون اجازه و هماهنگی با حکومت سوریه وارد سوریه شده اند باید خاک سوریه را ترک کنند.»[40]
دوم: توجه و علاقمندی روسیه به اشراک دولت جدید آمریکا در مذاکرات «آستانه» بعد از عملیات حلب با اعتراض ایران رو به رو شد. روسیه نه تنها به نارضایتی ایران در این باره واکنش نشان داد بلکه به انتقاد تلویحی ایران پرداخت. در واقع مضمون انتقاد روسیه این بود که کسب دستاورد و پیروزی در سوریه تنها توسط روسیه انجام شده و روسیه تنها طرف برگزار کننده این گفت و گوها است و در نتیجه فقط روسیه و نه ایران می تواند کشورهای دیگر را به نشست دعوت کند. این نگرش بیانگر فاصله گیری مسکو از تهران درباره مرحله بعد از «پیروزی در حلب» است. آیا روسیه و ایران در مسیر افزایش عملیات نظامی برای بازپس گیری مناطق بیشتری از دست گروه های اپوزیسیون و در نتیجه شکست این گروه حرکت می کنند یا اینکه هدف دو کشور تعجیل در ایجاد راهکار مسالمت آمیز در سوریه است؟ در این رابطه می توان گفت سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به صراحت هر چه تمام تر به حمایت از دیدگاه کشورش پرداخت و گفت «حضور نظامی روسیه تنها با هدف کمک به حکومت مشروع برای مقابله با تهدید و خطر مستقیم صورت نمی گیرد بلکه می توان گفت بعد از آزادسازی حلب ما موفق به حفط دولت و لائیک ماندن سوریه طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت شده ایم. اگر دخالت ارتش روسیه نبود دمشق در عرض دو سه هفته اول به دست تروریست ها می افتاد.»
اختلاف دیدگاه های روسیه و ایران در همین شفافیت و بی پرده سخن گفتن است. مسکو با این اظهارات در واقع خواسته های خود از مذاکرات را مشخص کرد. اظهارات لاوروف در واکنش به صحبت های منسوب به محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران که در خبرگزاری «تسنیم» منتشر شده عنوان شد. ظریف در پاسخ به این سوال که موضع ایران در صورت حضور آمریکا در نشست «آستانه» چه خواهد بود گفت «ایران مخالف حضور آمریکا در آستانه است.» او افزود «ما دعوتی از آمریکا نکرده ایم و مخالف حضور آنها هستیم.»[41]

نکته جالب اینجاست که مسکو بر خلاف اختلافات سابق با تهران تمایل به اعلام این اختلاف نظر و مطرح کردن دیدگاه خود در این باره داشت. در واقع روسیه قصد داشت با این اقدام بیشتر به آمریکا سیگنال بدهد تا ایران. این موضع روسیه در راستای بررسی چشم انداز روابط بین روسیه و ایران قابل تامل است.
دیمیری بیسکوف سخنگوی کرملین در گفت و گو با شبکه راشا تودی ضمن تاکید بر مخالفت ایران با حضور آمریکایی ها گفت «روسیه در عین حال از آمریکا برای حضور در نشست آستانه دعوت کرده و آقای لاوروف این مساله را اعلام کرد.» او خاطر نشان کرد «مسکو و تهران در این خصوص اختلاف نظر دارند.» او یادآور شد «بدون همکاری سازنده آمریکا نمی توان به راه حل در سوریه دست یافت.» او افزود «روسیه و آمریکا نیاز به معامله ندارند بلکه به همکاری با یکدیگر نیاز دارند.» [42] این اظهارات مهم بیانگر ابعاد و حد و مرز مورد قبول روسیه برای نقش آفرینی آمریکا در سوریه است.

سوم: روسیه و اسرائیل بر سر چند موضوع با یکدیگر تفاهم دارند. اسرائیل برای خود «دستاوردهای غیر قابل خدشه ای» و حقوقی در سوریه قائل است. برخورداری از حاکمیت کامل و مطلق بر بلندی های جولان تحت اشغال اسرائیل که متعلق به سوریه است و جلوگیری از حضور نظامی و نفوذ سیاسی دائم ایران و «حزب الله» و شبه نظامیان تابع ایران در سوریه و به ویژه در بلندی های جولان از جمله این موارد مورد توافق بین روسیه و اسرائیل هستند. اسرائیل نگران است جبهه درگیری جدیدی در شمال این کشور همچون جبهه جنوب لبنان ایجاد شود. اسرائیلی ها همچنین از احتمال ساخت پایگاه نظامی دریایی ایرانی دائم در نزدیکی لاذقیه هراس دارند.[43]
ایران چهار سفر بنیامین نتانیاهو به مسکو در سال ۲۰۱۶ میلادی [۱۳۹۵ خورشیدی] را دنبال می کرد اما اولین سفر نتانیاهو به روسیه در سال ۲۰۱۷ میلادی [۱۳۹۵ خورشیدی] واکنش های تند و گسترده مقام های ایران را به دنبال داشت. در ۹ مارس ۲۰۱۷ میلادی [۱۹ اسفند ۱۳۹۵ خورشیدی] نتانیاهو عازم مسکو شد و با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه دیدار کرد. سفر نتانیاهو بیانگر دو حقیقت ثابت و انکار ناپذیر است که در نگرش استراتژیک اسرائیلی ها تثبیت شده است. نخست: بحران سوریه در مرحله «توزیع غنایم» در میان تنها طرف های پیروز در جنگ شش ساله سوریه قرار گرفته است. ایران و «حزب الله لبنان» متحد ایران جریان های پیروز در سوریه در راس گروه های پیروز در سوریه هستند. اسرائیل باید امروز و نه فردا برای جلوگیری و کاهش نفوذ اختاپوس وار ایران در سوریه دست به کار شود و کار را یکسره کند وگرنه موازنه قوای جدیدی برقرار خواهد شد که اصلا به نفع اسرائیل نیست. دوم: روسیه مراکز تصمیم گیری در سطوح عالی در سوریه را در اختیار دارد. تقسیم غنایم به عهده روسیه است. در مقابل اما آمریکا نه تنها در برابر روسیه در سوریه عاجز مانده بلکه تمایلی برای مقابله با ایران در سوریه و خارج سوریه ندارد.
اسرائیل به دلیل دو تصور یاد شده به ناگزیر به سمت روسیه چرخید. بنیامین به گمانه زنی های گسترده درباره اهداف سفرش به مسکو پایان داده و در جلسه کابینه پیش از سفر به روسیه گفت «او در این سفر مخالفت شدید اسرائیل در خصوص تلاش های ایران برای حضور و نفوذ دائم در سوریه در راستای راهکار در حال تبلور در سوریه را با روسیه در میان می گذارد.» نتانیاهو افزود «تلاش ایران برای تثبیت حضورش در سوریه از طریق زمینی و دریایی در جریان است. رژیم ایران می خواهد جبهه دیگری در مرزهای جولان در برابر ما داشته باشد.» او با اشاره به مساله دیگری که درباره آن با روس ها صحبت می کند گفت «یک تفاهم مشخص باید از برخورد احتمالی میان نیروهای اسرائیل و روسیه در ارتباط با سوریه جلوگیری کند.»
سفر اخیر وزیر اسرائیل با چهار سفر قبلی وی به مسکو در سال ۲۰۱۶ میلادی [۱۳۹۵ خورشیدی] متفاوت بود. هدف عمده نتانیاهو در سفرهای قبلی هماهنگی با روسیه در خصوص سوریه مثل دریافت چراغ سبز روس ها برای حمله به برخی مواضع در سوریه یا هدف گرفتن کاروان های اسلحه به «حزب الله» بود. اسرائیل در این موارد به دنبال تغییر کفه توازن قوا به سود اسرائیل یا هماهنگی با روسیه برای جلوگیری از برخورد غیر عمدی بین جنگنده های اسرائیلی و روسی در آسمان سوریه بود. سفرهای نتانیاهو به روسیه معمولا با دست یابی به سطح قابل قبولی از توافق بین طرفین درباره دو هدف یاد شده به پایان می رسید اما نتانیاهو در سفر اخیر خود در پی توافق با روسیه درباره رعایت خطوط قرمز اسرائیل بود. این خطوط قرمز مربوط به دورنمای نقش آفرینی ایران در سوریه با توجه به تحولات جاری در این کشور و سامان دادن روابط تهران و دمشق در آینده بود.
ایران به دقت همه این مسائل را زیر نظر داشت. تهران به این نتیجه رسید که شکاف بین ایران و متحد روسی در حال افزایش و گسترش بوده و به همین دلیل به دنبال این بود تا جایی که امکان دارد این شکاف و فاصله را ترمیم کند. ایران به دو نکته واقف است: نخست روسیه قوی ترین نیروی بین المللی در سوریه است و در نتیجه چشم انداز راه حل در سوریه توسط روسیه ترسیم می شود. دوم: ایران از حامی مقتدر بین المللی یا متحد منطقه ای برای به نتیجه رساندن طرح خود در سوریه برخوردار نیست چرا که روابط ایران و ترکیه تیره و تار بوده و روابط ایران با کشورهای عربی همسایه در خلیج به سمت بحران و تنش گراییده است.
سفر حسن روحانی رئیس جمهور ایران به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در ۲۸ مارس ۲۰۱۷ میلادی [۸ فروردین ۱۳۹۶ خورشیدی] «جان تازه» به روابط رو به سردی دو کشور بخشید. روابط دو کشور با توجه به متحدان جدید مسکو و رقبای جدید تهران در سوریه رو به تیرگی گذاشته بود. روحانی همواره بر علاقه کشورش برای همکاری با مسکو در راستای مبارزه با تروریسم «تا ریشه کنی کامل آن» تاکید می کرد. روحانی هچنین بر وجود «مسائل مورد اختلاف بین طرفین» تاکید کرد. اما نکته تازه این بود که روحانی برای اولین بار و آشکارا پیشنهادی مبنی بر «آمادگی تهران برای ایجاد تسهیلات به روس ها برای استفاده از پایگاه های نظامی ایران» مطرح کرد. ایران و روسیه همچنین ۱۴ سند همکاری در زمینه حمل و نقل مواد هسته ای و امور زیر ساختاری و صنایع سنگین امضا کردند. همچنین یادداشت تفاهم همکاری بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه، بزرگ ترین شرکت تولید کننده گاز در روسیه امضا شد.
گرچه طرفین از اشاره به اختلافات باقی مانده بین دو کشور خودداری کردند اما برخی دیپلمات های روس از «تلاش دو کشور برای بازگرداندن عقربه زمان به عقب و نزدیک کردن دیدگاه ها درباره مسائل منطقه و جهان» خبر دادند. دو طرف درباره دیدگاه مشترک در خصوص بحران سوریه و سپس آشکارا از بیانیه مشترک دو کشور بعد از سفر مهم روحانی برای طرفین صحبت کردند. بیانیه یاد شده به احترام مسکو و تهران به تمامیت ارضی و حاکمیت مستقل و یکپارچگی سوریه اشاره کرد. نگرش اولیه دو کشور مبتنی بر راهکار مسالمت آمیز به عنوان تنها راه حل مطرح برای بحران سوریه است. دو کشور همچنین حمایت خود را از حل و فصل سیاسی و دیپلماتیک منازعه در سوریه طبق مفاد قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت اعلام کردند. در این بیانیه گفته شده حضور روسیه و ایران و ترکیه به عنوان کشورهای ضامن مذاکرات آستانه «در راستای پیشبرد راه حل سیاسی مسالمت آمیز در سوریه»‌تعریف می شود. اما مهم ترین نکته که توسط پوتین رئیس جمهور روسیه مطرح شد این بود که دو کشور به دنبال «همکاری استراتژیک» هستند. این اولین باری است که در مسکو روابط دو جانبه با تهران بر این مبنا تعریف می شود. پوتین به «نقشه راه»‌دو کشور برای گسترش همکاری های اقتصادی از جمله همکاری هسته ای و تداوم مقابله دو کشور برای مقابله و ریشه کن کردن گروه های «داعش» و «نصرت» و عادی سازی روابط در سوریه اشاره نمود.[44]

سوم: چشم انداز روابط ایران و روسیه
سوال مهمی که در این پژوهش تحلیلی مطرح می شود این است: روابط ایران و روسیه به کدام سمت و سو می رود؟ آیا دو کشور در مسیر جدایی حرکت می کنند یا گسترش ائتلاف؟ یا اینکه فراز و فرود کنونی تفاوتی با روابط پر فراز و نشیب دو کشور در دو سال اخیر ندارد؟ آیا واقعا دو سال اخیر «رنسانس» در روابط مسکو و تهران در ارتباط با اداره بحران سوریه رخ داده است؟
برای پاسخ به سوال های یاد شده اشاره به موارد زیر ضروری است:
1- روابط بین ایران و روسیه بر پایه تداخل منافع گاهی مورد توافق و گاهی مورد اختلاف قرار دارد.
2- فارغ از این مساله که ایران پای روسیه را به دخالت نظامی در سوریه کشانده یا اینکه روسیه با اراده خود و بر مبنای نگرش استراتژیک منافع و تهدیدها به دخالت در سوریه پرداخته اما ایران از منظر روسیه یک نیاز نظامی ضروری در دو سال اخیر به شمار می رفت. ایران و متحدانش کنترل شبه نظامیان و نیروهای زمینی را در اختیار داشتند اما در مقابل نقش آفرینی روسیه به تنها حمایت هوایی محدود شد. البته روسیه و ایران نمی توانند از یکدیگر چشم پوشی کنند. این دو کشور پا به پای یکدیگر در کسب دستاوردها سهیم بودند. هنگامی که روسیه و ایران در مسیر رقابت با یکدیگر قرار گرفتند کارشان به شکست و ناکامی کشید.
3- روسیه در دو سال اخیر به چشم یک ضرورت نظامی به ایران در سوریه نگریسته اما اینک ایران از منظر روسیه به یک ضرورت سیاسی برای تکمیل راهکار سیاسی مورد نظر روسیه تبدیل شده است. با این حال اما تهران مانع بر سر راه پروژه بزرگ روسیه به شمار می رود. این پروژه فراتر از ائتلاف کوچک با تهران است.
4- آمریکا و ترکیه و تا حدودی اسرائیل با ایران بر سر روسیه در سوریه رقابت می کنند. هر چقدر روسیه به این کشورها نزدیک تر شود به همان اندازه از ایران فاصله خواهد گرفت.
5- آمریکا عزم خود را برای گسترش حضور نظامی در سوریه جزم کرده اما با استناد به گفت و گوهای دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در حاشیه نشست سران گروه بیست در هامبورگ آلمان این کار از طریق تفاهم با روسیه صورت می گیرد. توافق بین رئیس جمهور دو کشور بر سر آتش بس در جنوب سوریه بستر مهمی برای تفاهمات بین آمریکا و روسیه در آینده فراهم می کنند. آمریکا به چنین تفاهماتی تمایل دارد. [45] کما اینکه آمریکا بارها بر فروپاشی ائتلاف بین روسیه و ایران تاکید کرده و در عین حال افزوده «با طرف هایی که با ایران همکاری می کنند گفت و گو نمی کند.» آیا واشنگتن مسکو را در دو راهی ایران یا آمریکا قرار خواهد داد؟ [46]
6- از طرفی ترکیه هم علاقمند به «دلجویی از روسیه» است. زمزمه هایی اینک درباره «ائتلاف استراتژیک بین ترکیه و روسیه» شنیده می شود. ترکیه بر این باور است رابطه میان ایران و روسیه «از سطح هماهنگی استراتژیک فراتر نمی رود و نمی توان اسم آن را ائتلاف استراتژیک»‌گذاشت. [47]
شرکت «گاز پروم» روسیه و شرکت سهامی خطوط لوله نفت و گاز ترکیه «بوتاش» بر سر شروط تامین مالی پروژه خط لوله گاز «جریان ترکیه» به توافق رسیدند. این توافق زمینه ساز همکاری های گسترده بین ترکیه و روسیه شد. موفقیت این پروژه سود سرشاری به جیب روسیه سرازیر می کند و گاز روسیه را از طریق ترکیه به اروپا منتقل می کند. بدین ترتیب روسیه نیازی به انتقال گاز خود از مسیر پرخطر اوکراین ندارد. [48]
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به روابط نزدیک با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ترغیب واشنگتن به حمایت از راهکار مسالمت آمیز در سوریه توجه ویژه دارد. مسکو و اسرائیل به یک سری تفاهماتی با یکدیگر در سوریه دست یافته اند. این توافقات خواسته های اسرائیل از روسیه درباره حضور ایران در سوریه را نیز دربر می گیرد. اسرائیل اعلام کرد که روسیه درباره «آتش بس در جنوب سوریه»‌به اسرائیل اطمینان خاطر داده است. روسیه و آمریکا بر سر آتش بس در درعا و سویدا و قنیطره به توافق رسیده اند. [49] با توجه به کلیه عوامل یاد شده و عزم ترکیه و روسیه برای گسترش روابط مشترک می توان به این نتیجه رسید که مراکز تصمیم ساز در ایران با چالش های جدی در خصوص تنظیم روابط با روسیه در مرحله آینده رو به رو هستند. حضور شرکای جدید روسیه در سوریه و رنگ باختن عملیات نظامی و تاکید بر راهکار سیاسی در سوریه که هم اکنون با وجود دشواری های فراوان در جریان است منجر به کم رنگ شدن حتمی روابط بین دو کشور می شود. روند روابط بین دو کشور بر اساس فراز و نشیب های روابط بین آمریکا و روسیه تنظیم می شود. اما منافع مشترک و ریشه دار پشتوانه قوی برای روابط ایران و روسیه به شمار رفته و از تنزل روابط بین دو کشور به سطحی پایین تر از سطح «ائتلاف اجباری» جلوگیری می کند.

[1]
رائد جبر: روابط روسیه و ایران ضرورتی گریزناپذیر [العلاقات الروسية- الإيرانية .. شر لابد منه]. روزنامه حيات. ٦ فوريه ٢٠١٧.
[2]
نورهان الشيخ: موضع روسیه از خیزش های عربی [الموقف الروسي من الثورات العربية]. گزارش تحلیلی. گزارش استراتژیک: امت عربی.. واقعیت إصلاحات و نتایج تغییر [واقع الإصلاح ومآلات التغيير]. ریاض. مجله البیان. چاپ نهم. ۲۰۱۲. صص۲۷۵ و ۲۷۷.
[3]
عزت سعد السید: سیاست روسیه و امنیت خاورمیانه میان توسعه گری تروریسم و گسترش نفوذ ایران [بين التوسع الإرهابي والتمدد الإيراني: السياسة الروسية وأمن الشرق الأوسط]. نشريه السیاسه الدولیه. قاهره. موسسه الاهرام. شماره ۲۰۱. جولای ۲۰۱۵. ص۱۱۰-۱۱۵.
[4]
روزنامه «الخلیج». مصر و ایران: بسترهای پیچیده روابط [مداخل شائكة للعلاقات]. ٢٣ فوريه ۲۰۱۳. نویسنده در این مقاله با استناد به مقاله منتشر شده در ایران با عنوان «بهترین شیوه زندگی الهام گرفته از ولایت فقیه است.» به موضع گیری نادرست ایران در خصوص تنظیم روابط با خیزش های عربی یا پیشنهادهای مطرح درباره مقابله با بحران ها اشاره می کند. http://cutt.us/jFbYI
 طلال عتریسی: چرخش آمریکا: موقعیت و نقش منطقه ای ایران در استراتژی های قدرت های بزرگ [الاستدارة الأمريكية: موقع إيران ودورها الإقليمي في استراتيجيات القوى الكبرى]. مجله السياسه الدوليه. ضميمه «تحولات استراتیجیه». قاهره. موسسه الاهرام. شماره ۱۹۹. ژانویه ۲۰۱۵. ص۳۱-۳۵.
[6]
 طلال عتریسی: منبع سابق. ص۳۳.
[7]
 عزت سعد السید: سیاست روسیه و امنیت خاورمیانه میان توسعه گری تروریسم و گسترش نفوذ ایران[بين التوسع الإرهابي والتمدد الإيراني: السياسة الروسية وأمن الشرق الأوسط]. منبع سابق. ص۱۱۲.
[8]
محمد السعید عبد المومن: نرمش شجاعانه: توانمندی های ایران در مقابله با احتمالات یک تحول تاریخی [المرونة الشجاعة: المقدرات الإيرانية في مواجهة احتمالات تحول تاريخي]. مجله السیاسه الدولیه. ضمیمه «تحولات استراتيجيه». قاهره: موسسه الاهرام. شماره ۱۹۹. ژانویه ۲۰۱۵. ص۷.
[9]
همان. ص۱۱.
[10]
طلال عتریسی: منبع سابق. ص٣١.
[11]
مرکز بین المللی مطالعات آینده پژوهی: افزایش نقش منطقه ای ایران در سایه متغیرهای بین المللی و منطقه ای. [تطور الدور الإقليمي لإيران على ضوء المتغيرات الدولية والإقليمية]. قاهره. این مقاله منتشر نشده است.
[12]
قانون اساسی. اصل ۱۳ و ۷۶. http://cutt.us/Sd25P
 مرکز بین المللی مطالعات آینده پژوهی: منبع سابق.
[14]
روزنامه حیات: الجبیر: ایران بزرگ ترین حامی تروریسم است.. تنها به شرط تغییر رفتار ایران مذاکره می کنیم. ۲۰ فوریه ۲۰۱۷. ص۱.
[15]
علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در چندین مناسبت از عدم وجود فرصت همکاری بین ایران و آمریکا به دنبال امضای برجام خبر داد. خامنه ای به رد و تکذیب اظهارات پرزیدنت حسن روحانی درباره اینکه «برجام از حمله نظامی آمریکا به ایران جلوگیری کرد. او تهدیدهای آمریکا را پوچ و واهی خوانده و افزود «آمریکا با این تهدیدها به دنبال منحرف کردن توجه ها از جنگ واقعی یعنی جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی در اولویت قرار دارد. خامنه ای بحث «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کرده و از دولت روحانی انتقاد کرد و گفت «دولت نتوانست اقتصاد مقاومتی توانا برای پاسخ به تحریم ها را اجرا کند». روحانی در جریان کمپین انتخاباتی اخیر گفت «دشمن در دراز مدت برای ایجاد آشوب و فتنه در کشور برای محروم کردن جمهوری اسلامی از افتخار به انتخابات برنامه ریزی می کند.» او افزود «هدف دشمنان اقتصاد و شرایط معیشتی مردم است.» او افزود «هدف دشمن در دراز مدت تغییر نظام اسلامی است.» خامنه ای تاکید کرد او به مسئولان گفته که «تفاوتی میان اصطلاح تغییر نظام و تغییر رفتار نظام وجود ندارد. تغییر رفتار به معنای فاصله گرفتن از خط اسلام و خط امام است تا جایی که رفته رفته موضع طرف مقابل را در پیش می گیریم و سرانجام به پایان نظام اسلامی می انجامد.» مراجعه شود به : روزنامه لبنانی الاخبار:‌خامنه ای گزینه های دروغین نظامی . ۱۶ فوریه ۲۰۱۷. محمد صالح صدقیان: خامنه ای: تغییر رفتار نظام با سرنگونی نظام تفاوتی ندارد. روزنامه الحیات. ۱۱ مه ۲۰۱۷.
[16]
محمد رضا فرقانی: اهداف روسیه برای گسترش روابط استراتژیک با ایران [التطلعات الروسية لدعم العلاقات الاستراتيجيّة مع إيران]. مرکز بین المللی مطالعات صلح. ۱۴/۲/۲۰۱۵. مجله «مختارات ایرانیه». شماره ۱۷۲. فوریه ۲۰۱۵. ص۶۱.
[17]
مجله مختارات ایرانیه: آیا روسیه دوست واقعی ایران است؟ دیپلماسی ایرانی. ۸ فوریه ۲۰۱۵. شماره ۱۷۲. فوریه ۲۰۱۵. ص۶۲-۶۳.
[18]
همان.
[19]
این التزامات برای روسیه هزینه بردار بوده و به اقتصاد روسیه ضربه زد. Balkanov [A.]:The Iranian Key to the Middle East Door, Russia in Global Affairs, vol.11,October 27,2013.
[20]
 عزت سعید السید. سیاست روسیه و امنیت خاورمیانه میان توسعه گری تروریسم و گسترش نفوذ ایران [بين التوسع الإرهابي والتمدد الإيراني: السياسة الروسية وأمن الشرق الأوسط]. منبع سابق. ص۱۱۴.
[21]
طلال عتریسی: چرخش آمریکا: موقعیت و نقش منطقه ای ایران در استراتژی های قدرت های بزرگ [الاستدارة الأمريكية: موقع إيران ودورها الإقليمي في استراتيجيات القوى الكبرى]. منبع سابق. ص۳۴.
[22]
محمد صالح صدقیان: خامنه ای از پوتین خواست در سوریه دخالت کند. روزنامه الحیات. ۱۹ اوت ۲۰۱۶.
[23]
امیر طاهری: مسکو تهران را در سوریه به حاشیه می راند.. و اسد بین دو کشور فرق قائل است [موسكو تدفع طهران إلى الظل في سوريا.. والأسد يفرق في المعاملة بينهما]. الشرق الاوسط. ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶.
[24]
همان.
[25]
ناصر ثقفی عامری: آیا دخالت نظامی روسیه منجر به تغییر شرایط در سوریه می شود؟ [هل من الممكن أن يغير التدخل العسكري الروسي الأوضاع في سوريا؟]. مجله مختارات ایرانیه. قاهره. موسسه الاهرام. سال چهاردهم. شماره ۱۷۹. اکتبر ۲۰۱۵. ص۲۴.
[26]
محمد السعید ادریس: چالش های ایران در ائتلاف با روسیه [تحديات إيران في التحالف مع روسيا]. مجله مختارات ایرانیه. شماره ۱۷۸. سپتامبر ۲۰۱۵. ص۶-۷.
[27]
همان. ص۷-۸.
[28]
همان. ص۹.
[29]
روزنامه الخلیج. شوک تهران از متحد روس. ۲۱ نوامبر ۲۰۱۵: http://cutt.us/3dxT2
[30]
محمد السعید ادریس: تقابل منافع بین طرف های صلح در وین و چشم انداز راه حل در سوریه. مجله مختارات ایرانیه. سال چهاردهم. شماره ۱۷۹. اکتبر ۲۰۱۵. ص۷.
[31]
منبع سابق. ص۷-۸.
[32]
د.نورهان الشیخ:‌ خاورمیانه جدید تحت رهبری روسیه. [الشرق الأوسط الجديد تقوده روسيا]،  روزنامه الاهرام. ۸ ژانویه ۲۰۱۷: http://cutt.us/Mcrtd
[33]
 افشای این اطلاعات واکنش های گسترده ای به همراه داشت. عده ای به حمایت از موضع نظام و برخی دیگر به تجزیه و تحلیل این موضوع و توجیه این همکاری پرداختند. مراجعه شود به: Paul R. Pillar, «Saving Face in Tehran", the National Interest, 24 August 2016. Danial R.Depetris, «3Reasons Russia's Bombers in Iran, Werebig Deal", the National Interest, 24 August 2016.
[34]
فالح الحمرانی: استقرار جنگنده های روسیه در پایگاه همدان در ایران.. نشانه ائتلاف نظامی یا یک معامله موقت؟ [نشر المقاتلات الروسية في قاعدة همدان الإيرانية.. مؤشر لتحالف عسكري أم صفقة مؤقتة؟]:‌ http://www.alquds.uk/?p=635277
[35]
 محمد صالح صدقیان: خامنه ای از پوتین خواست در سوریه دخالت کند. روزنامه الحیات. منبع سابق.
[36]
محمد السعید ادریس: حمله آمریکا به دیر الزور و گزینه ائتلاف استراتژیک گزینشی میان تهران و مسکو [العدوان الأمريكي على دير الزور وخيار التحالف الاستراتيجي الانتقائي بين طهران وموسكو]. مجله مختارات ایرانیه. شماره ۱۸۷. جولای ۲۰۱۶. ص۶-۷.
[37]
مراجعه شود به: بهاء ابوکرم: تفاهم ترکیه و روسیه و اهداف ایران [التفاهم التركي-الروسي وطموحات إيران]. روزنامه الحیات. ۱۷ ژانویه ۲۰۱۷. یحیی دبوق: استقرار ترکیه در سوریه: کوتاهی از کارت های برنده امکانپذیر نیست [التموضع التركي في سوريا: لا تنازل عن أوراق القوة]. روزنامه لبنانی الاخبار. ۱۷ ژانویه ۲۰۱۷. محمد نور الدین: ترکیه و حلب: عمق استراتژیکی که به فاجعه استراتژیک تبدیل شد [تركيا وحلب: عمق استراتيجي استحال فاجعة استراتيجية]. روزنامه لبنانی السفیر. ۱۰ دسامبر ۲۰۱۶.
[38]
نجاح محمد علی: ایران و ترکیه.. نبرد طاقت فرسا در الباب یا تفاهم؟ [إيران وتركيا.. معركة كسر عظم في الباب أم تفاهمات؟]. روزنامه القدس العربی. ۱۸ فوریه ۲۰۱۷.
[39]
محمد صالح صدقیان: هشدار تهران به آنکارا: صبر ما حدی دارد. روزنامه الحیات. ۲۱ فوریه ۲۰۱۷.
[40]
ایران ترکیه را به اشغال سوریه متهم کرد. روزنامه الحیات. ۵/۱/۲۰۱۷.
[41]
 همان.
[42]
 رائد جبر ومحمد صالح صدقیان: اختلاف نظر روسیه و ایران بر سر دعوت آمریکا به آستانه. روزنامه الحیات. ۱۸ ژانویه ۲۰۱۷.
[43]
محمد بدیر: هشدار اسرائیل: پایگاه دریایی ایران در سوریه اقدامی افراطی‌ [تحذيرات إسرائيلية: القاعدة البحرية الإيرانية في سوريا خطوة متطرفة]. روزنامه لبنانی الاخبار. ۱ مارس ۲۰۱۷.
[44]
مرکز پژوهش ها و مطالعات پیشرفته المستقبل [ابوظبی]. آیا سفر روحانی منجر به کاهش اختلافات با مسکو می شود؟ [هل تساهم زيارة روحاني في تقليص مساحة الخلاف مع موسكو؟]. و نیز رائد جبر: روسیه و ایران بر ریشه کن تروریسم در منطقه تاکید می کنند . روزنامه الحیات. ۲۹ مارس ۲۰۱۷.
[45]
بهاء ابوکروم: نشست واقع گرای هامبورگ. روزنامه الحیات. ۱۴ جولای ۲۰۱۷.
[46]
الکساندر آتاسونتسیو: روسیا در دو راهی: ایران یا آمریکا؟ [روسيا أمام مفترق طرق.. إيران أم أمريكا؟]. سایت روسی گازتیا. ۲۳ فوریه ۲۰۱۷.
[47]
بهاء ابوکروم: نشست واقع گرای هامبورگ. روزنامه الحیات. ۱۴ جولای ۲۰۱۷
[48]
زهره خان احمدی: ارزیابی تاثیر پروژه جریان گاز ترکیه بر استراتژی تهران- گزارش استراتژیک. [مرکز مطالعات استراتژیک-تهران-گزارش استراتژیک. شماره ۲۳۷. نوامبر ۲۰۱۶]. مجله مختارات ایرانیه. شماره ۱۸۹. اکتبر ۲۰۱۶. ص۳۲-۳۳.
[49]
رائد حبر: مسکو به رعایت نیازمندی های امنیتی اسرائیل پایبند است. روزنامه الحیات. ۱۸ جولای ۲۰۱۷.
د. محمد سعید ادریس
د. محمد سعید ادریس
استاد علوم سیاسی و کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام